کد خبر: ۸۶۹۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۵
هیچ‌کس خبر نداشت چه غلطی می‌کنم. به مادرم گفته بودم سرکار می‌روم. او هم جلوی دوست و آشنا سرش را بالا می‌گرفت که چه پسری بزرگ کرده است.

به گزارش صبحانه پرس: اما من مزد رنج و زحمت‌هایش را با بی‌آبرویی دادم و حیثیت خودم را لکه‌دار کردم. اگر مادرم بفهد حلال‌وحرام در زندگی‌ام قاطی شده است، سکته می‌کند. او بعد از مرگ پدرم، برایم زحمت‌های زیادی کشید و با کارگری و حتی کار برروی زمین‌های کشاورزی، من و خواهرم را سروسامان داد. مادرم به به‌خاطر ما ازدواج نکرد و می‌گفت به هیچ قیمتی حاضر نیست سایه ناپدری روی سربچه‌هایش باشد.


نتیجه تصویری برای دزدی

من چند سال قبل در یک مجلس عروسی با جوانی دوست شدم که آدم خلافکاری بود. ما سالی دوسه ماه به مشهد می‌آمدیم و دست به سرقت می‌زدیم. بعد هم برمی‌گشتم و با افتخار می‌گفتم سر کار بوده‌ام و... .
مادرم از این بابت خوش‌حال بود و می‌گفت برای بقیه ماه‌های سال هم کاری پیدا کن تا سرگرم شوی‌. 
او نوه خاله‌اش را هم برایم نشان کرده بود و می‌خواستیم به خواستگاری برویم. امسال از اول تابستان به مشهد‌ آمدم و با دوست نابابم دزدی می‌کردیم.
چند روز قبل یک ماشین پراید سفیدرنگ دزدیدم. با وسایلی که داخل خودرو بود، متوجه شدیم مالک پراید، زائر است. 
ما می‌خواستیم خودرو را اوراق کنیم که دستگیر شدیم. در کلانتری٢٩‌ به چند فقره سرقت اعتراف کردیم؛ اما وقتی با مالک خودروی پراید روبه‌رو شدم، قلبم داشت از کار می‌افتاد. او همسایه قدیمی خانه پدرم در شهر خودمان است. آ. اگر مادرم بفهمد... .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: