صبحانه پرس-سرویس اجتماعی- دختر از زمانی که به دنیا میآید مادر است؛ مادریاش میخواهد نگهداری از عروسکش باشد یا مراقب از خواهر و برادر دیگرش، چه بخواهد و بخواهند، چه نخواهد و نخواهند گویا قبای مادری از اول برایش دوخته شده. مادری جدای هر نسبت خونی و نسبی یک صفت است؛ مجموعهای از رفتارها و عواطفی که فرد را لایق یدک کشیدن چنین صفتی میکند.
برای مادر شدن نیازی نیست که حتما مادری فرزندی را به دنیا آورده باشد. هستند مادرانی که ٩ماه باردار نبودهاند اما آن چنان برای عزیز دلبندشان مادری میکنند که برای دنبال کردن رد عاطفهشان نیازی به آزمایشهای خونی نسبتهای ژنتیکی نیست. مادرانی که با گریه فرزندانشان میگریند و با خندهاش قند در دلشان آب میشود. وقت سختی و بیماری همانند آنکه نگران تکهای از وجود خود باشد تا صبح بر بالین کودک مینشینند و به شکرانه عافیتش از ته دل حمد گوی خداوند میشوند. مادرانی که برای جگرگوشهشان آرزوهای بزرگ دارند و رویاهای رنگی رنگی و دنیای این مادرانهها آن چیزی است که دیگران به آن میگویند: «فرزندخواندگی».
دختران و زنان در جامعه امروزی ایران با تلاشهای بسیار سعی کردهاند تا استقلال خود را از طرق مختلف به دست آورند؛ استقلالی که گاهی تنها به معنای استقلال مالی و قطع وابستگی اقتصادی به خانواده قلمداد میشود اما آن چه که زنان، بهویژه در یک دهه اخیر، دنبال آن بودهاند چیزی ورای این قواعد است. دنیای امروز قواعد و قانونهای خودش را میطلبد؛ قانونهایی که باید خود را با آن چه که بر جامعه میگذرد، هماهنگ کنند تا از مطالبات عمومی عقب نمانند و بر پایه آن ها وضع شوند.
یکی از همین مطالباتی که بازنگری قانون فرزندخواندگی سعی کرد به آن پاسخ دهد «واگذاری فرزند دختر به دختران مجرد بالای ٣٠سال و زنان بدون شوهر» است؛ بهطوریکه دختران مجرد دارای شرایط و متقاضی فرزند میتوانند به سازمان بهزیستی مراجعه کنند و پس از طی کردن مراحل مختلف درنهایت کودک دختری به آنان بهعنوان فرزندخوانده واگذار میشود.
با وضع این قانون بسیاری از دخترانی که تمایلی به ازدواج نداشتهاند یا شرایط آن برای شان فراهم نبوده، میتوانند مادر شوند؛ البته وضع این قانون در کل دنیا چیز جدیدی نیست، قانون در خارج از مرزهای کشور سالهاست که به مردان و زنان مجرد امکان این را میدهد که کودکی را به فرزندی قبول کنند اما در ایران این قانون بهتازگی اجرایی شده و به دختران مجرد امکان تجربه ناب مادری را داده است.
دو سال پیش مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبتاحوال کشور گفته بود که آقایان در سن ازدواج کشور با طیف سنی ۲۰ تا ۳۴ شامل ۱۲ میلیون و ۷۰هزار نفر میشوند که از این تعداد ۵ میلیون و ۵۷۰هزار نفر هرگز ازدواج نکردهاند؛ بنابراین ۴۶درصد آقایان در سن ازدواج کشور هرگز ازدواج نکردهاند.
همچنین خانمهای در سن ازدواج کشور با طیف سنی ۱۵ تا ۲۹سال شامل ۱۱ میلیون و ۷۹۰هزار نفر میشوند، از این تعداد ۵ میلیون و ۶۷۰هزار خانم هرگز ازدواج نکردهاند. همچنین محزون به آمار مربوط به افرادی که در خطر تجرد قطعی قرار گرفته بودند و در طیف سنی بعد از ۳۴سال برای آقایان و پس از ۲۹سال برای خانمها تا سن ۵۰ سالگی قرار دارند، اشاره کرده و اعلام کرده بود: «تعداد ۳۲۰هزار نفر از آقایان از سن متعارف ازدواج در کشور عبور کرده و در خطر ورود به سن تجرد قطعی قرار دارند».
مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور همچنین گفته بود که آمار دختران و پسران قبل از تجرد قطعی نشان میدهد که شمار دختران در این زمینه سهبرابر بیشتر از مردان است؛ از طرفی کارشناسان هم در سالهای اخیر دست به ارایه آمار و تحلیلهایی زدهاند که بنا بر آنها تجرد دختران، بنابر علتهای مختلف، رو به افزایش است.
از طرفی بنا بر آنچه که «محمد نفریه» مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفته است در حال حاضر ۹هزار و ۸۰۰ کودک بدسرپرست و بیسرپرست در ۶۰۰ مرکز شبانهروزی بهزیستی نگهداری میشوند و در کل بیش از ۲۴هزار کودک در کشور تحتپوشش بهزیستی هستند. حالا با توجه به شنیدن آماری که از یک سو خبر از افزایش سن تجرد میدهد و از سوی دیگر میگوید که تعداد کودکان بدسرپرست و بیسرپرست بهزیستی هم افزایش یافته است، به نظر میرسد تصویب و اجرای قانون مادرخواندگی برای دختران مجرد بالای ٣٠سال اتفاق مهم و مثبتی باشد.
قانون فرزندخواندگی مصوب سال ٥٣ بود و تلاشهای زیادی شد تا در سال ٩٢ تغییراتی در این قانون ایجاد شود. در سال ٩٤ این قانون نیاز به دو آییننامه داشت تا آن را عملیاتی کند که یکی از موارد این آییننامهها درواقع برای کل موارد قانون و دیگری راجع به بحث شناسنامه کودکان بود. موضوع فرزند خواندگی در کشور ما یک موضوع بیندستگاهی است؛ یعنی هم بهزیستی نقش دارد و هم قوه قضائیه و هم ثبت احوال و همچنین سایر مراکز. محمد نفریه خردادماه امسال درخصوص این قانون گفت: «قانون جدید اگرچه قانون خوب و پیشرو است، اما ممکن است در جاهایی نیز ضعف داشته باشد که در نشستهای منطقهای به دنبال شناسایی این نقاط ضعف و رفع آنها هستیم؛ چنانکه قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مزیتهای جدیدی اضافه و مسیر را برای واگذاری اطفال به خانوادهها کوتاه کرده است».
نفریه با اشاره به اینکه قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست در ۳۷ ماده و ۱۷ تبصره تصویب شده است، گفت: «براساس قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست، علاوه بر امکان واگذاری کودکان بیسرپرست به خانوادهها، امکان واگذاری کودکان بدسرپرست نیز وجود دارد.» بحث واگذاری کودک به مادران مجرد هم یکی از همین مادههای قانونی است که نفریه از آنها نام برد.
بحث مادرخواندگی دختران مجرد در کنار تمام نکات مثبتی که دارد قطعا در جامعه تبعاتی را ایجاد میکند و از طرفی خود این مادران هم نیازمند حمایتهایی هستند. موارد حمایتیای که باید برای مادران مجرد آنچنان محکم و قابل اتکا باشند که او را بیش از پیش در اجرای وظیفه خطیر مادری خود حمایت کنند. با توجه به اینکه وقتی دختری کودکی را به سرپرستی میگیرد، عملا مادر آن کودک محسوب میشود نیاز به آن است که حمایتهایی که از سایر مادران صورت میگیرد از این خانواده دونفره هم صورت گیرد و خدمات رفاهی که مادران از آن بهرهمند میشوند شامل حال چنین مادرانی هم شود.
از طرفی خود این مادران هم با توجه به اینکه زمان ٩ ماه بارداری را که عملا دختری از نظر روانی و جسمی آماده پذیرش کودکی میشود را طی نکردهاند باید تحت شرایطی قرار گیرند که از این حیث همچون مادرانی که خود حاملگی را تجربه کردهاند، آماده پذیرش فرزند شوند. برای اینکه از چند و چون این فرآیند بیشتر مطلع شویم و بفهمیم اساسا این فرزندآوری که امر بسیار خطیری است، چگونه و با چه شرایطی انجام میشود و درنهایت تکلیف آن کودک و مادر مجردش چیست سعی کردهایم در گفتوگو با افراد مطلع به بررسی ابعاد مختلف این موضوع بپردازیم.