به گزارش آراس:محمدرضا زائری: در سالهای طولانی که به اقتضای مطالعات گسترده و مفصل در حوزه حجاب و پوشش، مسیر تحولات صنعت مد را بررسی و مطالعه کردهام، هیچ سیاست و تدبیری را به تلخی اجبار فراگیر به برهنگی و بیحجابی نیافتهام. یکی از تلخترین پدیدههای فرهنگی معاصر «بیحجابی اجباری» است که متأسفانه این موضوع حساس به دلیل سیاستهای غلط و ناصواب ما برای ترویج حجاب در سالهای اخیر موردتوجه قرار نگرفته است.
به گزارش آراس به نقل از بولتن نیوز، اجبار به ترک حجاب و برهنگی گاه با چوب و چماق رضاخانی و گاه با فشار روانی و تبلیغات محمدرضا شاهی در حوزه افکار عمومی سالهاست که ظالمانه روح و روان و جسم و جان دختران و زنان را موردحمله قرار داده است.
آغاز این موج از سالهای پایانی قرن نوزدهم بود که با رویکردی ذاتاً اقتصادی از اروپا و آمریکا تا کشورهای دیگر را درنوردید و با گسترش رسانههای جدید سرعت و شتاب بیشتری گرفت. در کتاب "حجاب باحجاب" به این موضوع اشارهای داشتهام و بهتفصیل نوشتهام که گاه بیش از آنکه برای حجاب، اجبار باشد، زور و فشار و اجبار و اکراه برای برهنه بودن و بیحجابی در قالب یک دیکتاتوری نرم و ظاهراً جذاب صورت میگیرد. دیکتاتوری مدرن سیلی نمیزند و شکنجه نمیکند اما با هوشمندی و ظرافت چنان به مهندسی افکار عمومی میپردازد که مؤثرتر از هر فشار و ستم ظاهری بدون جنگ و خونریزی به اهداف خود دست یابد. این فضای غالب دیکتاتورمآب افکار عمومی با ادعای بسط آزادیهای فردی و تظاهر به مقابله با استبداد مذهبی چنان اختیار افراد را سلب و آزادی را تحدید و تهدید میکند که درواقع اختیار و ارادهای برای انتخاب در آنان باقی نمیگذارد!
مثلاً 15-10 سال قبل اگر از کسی که شش برادر و دو خواهر داشت، میپرسیدند اعضای خانواده شما چند نفر هستند جرئت نمیکرد جواب بدهد! زیرا فضای غالب رسانهای چنان افکار عمومی را مهندسی کرده بود که همه باور کرده بودند تعداد زیاد فرزندان نشانه عقبماندگی و سطح پایین خانواده است!
در حوزه حجاب نیز دقیقاً همین اتفاق میافتد و مجموع نشانههای بصری و پیامهای رسانهای از تبلیغات محیطی شهری تا آگهیهای بازرگانی از آغاز کودکی دختران بیگناه را چنان مورد هجوم ذهنی قرار میدهند که در دوره نوجوانی و جوانی نتوانند هدفی جز خودنمایی و فریبندگی برای مردان داشته باشند.
خوشبختانه وقوع انقلاب اسلامی تااندازهای هرچند اندک از این فشار رسانهای و تبلیغاتی کاست و به همین دلیل در سالهای اخیر نشانهها و شواهدی از یک موج گسترده برای همراه ساختن فضای فرهنگی و اجتماعی ایران با نظام جهانی دیده میشود و همین شواهد میتواند دلیل خشم استکبار غربی از ناکامیاش در تطبیق کامل این سیاستها در ایران بعد از انقلاب را تا حدودی نشان دهد.