به گزارش صبحانه پرس: پسر افغان كه متهم است دو سال قبل دختر مورد علاقهاش را با نانچيكو به قتل رسانده به زودي در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه ميشود.
به گزارش جوان، صبح روز 19 اسفندماه سال 93 بود كه مرد ميانسالي مأموران پليس پاكدشت را از قتل دخترش در محله فيلستان با خبر كرد. لحظاتي بعد بود كه مأموران در محل حاضر شدند.
جسد متعلق به دختري 18 ساله بود كه يك نانچيكو به دور گردنش قرار داشت و سرش با اصابت جسم سخت هدف قرار گرفته بود. مأموران در بررسي صحنه تخته سنگي خونآلود و چند ساندويچ كه داخل نايلوني قرار داشت، پيدا كردند.
پدر دختر كه پليس را از ماجرا با خبر كرده بود، در شرح ماجرا گفت من تبعه افغان هستم و از چند سال قبل در اينجا زندگي ميكنم. لحظاتي قبل خواستگار دخترم كه اكبر نام دارد و او هم تبعه افغان است با من تماس گرفت و گفت كه آذر را پشت خرابههاي محل به قتل رسانده و فرار كرده است. از حرفش تعجب كردم با اين حال وقتي خودم را به اينجا رساندم، جسد دخترم را پيدا كردم.
پدر مقتول ادامه داد: آذر شب گذشته براي خريد ساندويچ خانه را ترك كرد و ديگر برنگشت. براي پيدا كردن او خيلي تلاش كرديم، اما فايدهاي نداشت تا اينكه اكبر من را از ماجراي قتل با خبر كرد.
بعد از آن بود كه جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و مأموران پليس متهم 27 ساله را بازداشت كردند. او گفت: مدتي قبل بود كه با آذر آشنا شدم و به او علاقهمند شدم. بعد از آن بود كه تصميم گرفتيم با هم ازدواج كنيم.
مطابق رسم افغانها وقتي به خواستگاري دختر ميرويم در قبال پرداخت مبلغي پول، دختر را عقد ميكنيم. من هم پولي را كه مشخص كرده بوديم، به آذر دادم و او وعده داد كه با من ازدواج كند.
آذر بعد از آن تاريخ دو بار ديگر از من پول گرفت و به بهانههاي مختلف تاريخ عقد را عقب ميانداخت. مدتي كه گذشت فهميدم با پسري به نام رضا ارتباط دارد. وقتي در اين باره از او توضيح خواستم، عصباني شد و قبول نكرد به خاطر همين كينه او را به دل گرفتم.
متهم در شرح حادثه هم گفت: آن شب مقابل خانهشان كمين كردم. وقتي از خانه خارج شد، او را دنبال كردم. به يك مغازه رفت و چند ساندويچ و نوشابه خريد و به طرف خانهشان حركت كرد. در مسير خودم را به او رساندم و خواستم بيايد تا درباره اختلافمان حرف بزنيم. با اصرار او را به خرابههاي محل بردم. آنجا بود كه درباره رابطهاش سؤال كردم، گفت با كسي ارتباط ندارد، اما از ازدواج با من هم منصرف شده است. من هم كه از رفتارش عصباني بودم، نانچيكويي را كه همراهم بود، به دور گردنش انداختم و آن قدر فشار دادم تا اينكه بيحال شد و روي زمين افتاد. بعد هم با سنگ چند ضربه به سرش زدم. تا صبح بالاي سر جسد ماندم و منتظر بودم كه به هوش بيايد، اما وقتي مطمئن شدم فوت شده با پدرش تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم.
بعد از اقرارهاي متهم و بازسازي صحنه جرم، بازپرس او را به اتهام قتل عمد مجرم شناخت و پرونده براي رسيدگي روي ميز هيئت قضايي شبعه دوم دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. متهم به زودي پاي ميز محاكمه حاضر ميشود.