کد خبر: ۶۷۷۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۵ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۵
اینجا قلمرو عروسک هاست، این جزیره کمد اتاق خواب روح دختربچه ای است که آن را با عروسک پر کرده، آن هم نه به دست خودش بلکه با مجبور کردن مردی بینوا به اینکار، آن هم برای سال هایی طولانی.
 

اینجا قلمرو عروسک هاست، این جزیره کمد اتاق خواب روح دختربچه ای است که آن را با عروسک پر کرده، آن هم نه به دست خودش بلکه با مجبور کردن مردی بینوا به اینکار، آن هم برای سال هایی طولانی. " جولین سانتا ناباررا " عروسک ها را به درختان جزیره دار زده، بر سر چوب فرو کرده و بر روی زمین کنار راه گذاشته تا شاید پای شما را هم بگیرند و او دیگر در جزیره تنها نباشد. هرقدر که به چشمان از حدقه درآمده و موهای کنده شده این عروسک ها بیشتر نگاه کنید، بیشتر باورتان می شود که روح دارند و نگاهتان می کنند، که فقط نیرویی شیطانی توانسته آن ها را این قدر کریه و ترسناک کند. بنابراین با ما همراه باشید تا سفری متفاوت و ترسناک داشته باشید به جزیره عروسک ها در مکزیک ...
برای رسیدن به این جزیره مخوف و رها شده باید دو ساعتی را سوار قایق های محلی باشید و مطمئن هستیم که در تمام این مدت با هر بار پارو زدن قایقران، قلب شما از جا کنده خواهد شد و خنده ها و شوخی های قبل از سوار شدن، تبدیل به سکوتی سنگین و نفس گیر می شود. اینجاست که همه پشیمان شده اند اما دیگر دیر است. شجاع ترین ها اولین قدم را برداشته و زیر اولین درختان از ترس خشکشان میزند. عروسک ها با لباس های پاره و چشم های حریص برای روحتان، دستشان را دراز کردند تا شما رو لمس و نفرین کنند. بنابرای مراقب باشید زیرا افتادن یکی از عروسک ها بر روی سرتان کافیست تا قلبتان از ترس بایستد و روحتان تا ابد گرفتار جزیره عروسک ها شود و یا به داخل یکی از همین عروسک ها نفوذ کرده تا تماشاگر توریست ها باشد و برای رها شدن خودش از جزیره، دنبال فرصتی برای شکار روح آن ها باشد و این چرخه ادامه پیدا می کند و نفرین جزیره تا همیشه پایدار.
صدای راهنما در میان سکوت ترسناک جزیره که حتی صدای شکستن شاخه ای را وحشتناک کرده، تنها دلخوشی شما خواد بود که می گوید : " داستان از این قرار است، در سال 1950 کشاورزی محلی مالک این جزیره بود تا اینکه روزی در کانال آب، جنازه دختری را پیدا و لمس می کند و از آن روز تا به الان، برای راضی نگه داشتن روح دختربچه، عروسک ها را از درخت ها، دیوار خانه و فنس های مزرعه آویزان می کند. البته داستان دیگه ای هم وجود داره که کشاورز دخترک را در حال غرق شدن دیده اما موفق به نجاتش نشده و فردا آب، عروسکی را به جزیره پس داده، عروسک نوزادی که امروز هم در جزیره وجود دارد. بنابراین از روی ناراحتی و عذاب وجدان جزیره را پر از عروسک می کند. 50 سال می گذرد و بعد از پیشکش کردن 1500 عروسک به روح دخترک، جسد خود او را هم درکانال آب پیدا می کنند. بعد از آن روز هم، مردم برای تماشا به جزیره آمدند و عروسک های کهنه خودشان را برای هدیه به روح دخترک و دار زدن به اینجا می آورند. حالا شما هم عروسکی چیزی برای هدیه همراه خودتان دارید؟!  "

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: