آیین عزاداری کهن آبادانیها این بار بر ساحل متروپل شکل گرفته است. بر ویرانه آرزویی که امروز به تلی از خاک مبدل شده است؛ نامی که میخواست روزهای طلایی آبادان را زنده کند، اینک اسم رمز همه ناکارآمدیها و فسادهاست. سقوط متروپل میتواند نشانهای از فرونشست تمدنی و ساختاری ایران باشد اگر مسئولان و نخبگان و دانشگاه و جامعه مدنی راهی برای تغییر ریل نیابند و اداره اوضاع به همین منوال ادامه یابد. اما چگونه؟
یکم) سالگرد آزادسازی خرمشهر که به عنوان روزی ملی در روح جمعی ایرانیان حک شده است، هیچگاه از تقویم گامی فراتر ننهاده و نشانهای از آن در زیست روزمره ساکنان مناطق جنگزده دیده نمیشود. مرزنشینان غربی و مردم غیور که هشت سال بار مقابله با تجاوز رژیم بعث عراق و همراهی با شعارها و تصمیمهای سیاستگذاران نظام را بر دوش کشیدند، هیچگاه آنچنان که باید از مواهب صلح و ثبات بهرهمند نشدند. این در حالی است که این منطقه یکی از ظرفیتهای اصلی سرزمینی ماست. توسعه خوزستان، توسعه ایران است و این امر باید به مثابه امری ملی در اولویت برنامههای دولتمردان قرار بگیرد.
دوم) بسیج امکانات و ظرفیتهای علمی، فنی و تجهیزاتی برای یافتن جانهای زیر آوار مانده و بازسازی مناسب برج بر هر کار دیگری اولویت دارد. پنج روز از سقوط متروپل میگذرد اما دست کم در تصاویر تغییر چندانی از محل حادثه و کوه خرابهها دیده نمیشود. چشمان نگران بازماندگان و دستان خالی مردمی که به آواربرداری مشغولند، دل هر بینندهای را میآزارد. همدردی سراسری با آبادان ضروری است. ضروریتر اما حل مشکلات اولیهای است که این شهر پس از حادثه با آن مواجه است.
سوم) یافتن دلایل این حادثه به دور از هیجانزدگیها و غرضورزیها و درس گرفتن از آن یکی دیگر از اولویتهاست. استفاده از تجربه پلاسکو در این زمینه میتواند راهگشا باشد؛ تشکیل کمیتهای مستقل و بیطرف شامل متخصصان و اساتید دانشگاهی حوزههای مرتبط و انتشار بیکموکاست نتایج آن. با این تفاوت که این بار نهادهای ذیربط باید خود را موظف به اجرای کامل آن بدانند.
چهارم) تعیین قصور و تقصیر نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی نیز به سرعت باید آغاز شود. دستگاه قضا باید در عمل به افکار عمومی نشان دهد که پیگیر مسببان خرد و کلان این حادثه تلخ است و ایشان را در هر پست و مقامی هستند، به طور شفاف در پیشگاه عدالت محاکمه میکند.
پنجم) پیشگیری از تکرار چنین حوادثی اولویت دیگری است که دولت و وزارتخانههای مرتبط باید به سرعت در دستور کار قرار دهند. ایران به دلیل تحریم و فقر سرمایهگذاری در سالهای اخیر، مستعد حوادث غیرمترقبه مختلفی است. اما این همه ماجرا نیست. ساختار اداری و نظارتی برای انجام پروژههای عمرانی در ایران بینظم، فسادزا و واجد دالانهای متعدد برای دور زدن قانون است. این مهم بارها از سوی متخصصان و صاحبنظران مورد اشاره قرار گرفته و سیستم سیاستگذاری و مدیریت در ایران کمتر زیر بار حل ریشهای آن رفته است. حمله به اشخاص یا اقشار دخیل در هر حادثه که آسانترین واکنش در چنین مواقعی است، نباید جایگزین تصمیمات سخت و جدی شود. از سوی دیگر، در هر تحلیل فنی و متخصصانه باید حساب کارآفرینان صادق را از سودجویان متخلف جدا کرد و راه برای نیروهای توانمند گشوده و بر بیتعهدی و بیمسئولیتی گروه دوم بسته شود تا دیگر شاهد تکرار چنین حوادث جانگدازی در هر جای دیگر ایران عزیز نباشیم.
این روزها آبادان قلب ایران است. حزب کارگزاران سازندگی ایران خود را در کنار همه ایرانیانی میداند که محزون و اندوهناک از حادثه تلخ برج متروپل آبادان هستند و به همه خانوادههای جانباختگان و مردم این شهر تسلیت میگوید.