آراس_ سرویس سیاسی: صندلیش امروز خالی بود؛ جایش را با عکسش و یک دسته گل پر کرده بودند. بعد از 34 سال حضور پیوسته در کنار همفکران و غیرهمفکرانش، او دیگر امروز نبود تا بار دیگر بر صندلیهای قرمز مجلس خبرگان تکیه بزند و دومین اجلاسیه رسمی مجلس خبرگان رهبری در دوره پنجم را به همراه دوستان قدیمیاش افتتاح کند.
دیگر دو ماهی هست که آیت الله هاشمی رفسنجانی روی در نقاب خاک کشیده و حالا مجلس خبرگان رهبری بدون او اجلاسیه برگزار میکند. اویی که اگر نامش را در صدر مهمترین چهرههای مجلس خبرگان که از سال 61 تا دو ماه پیش حضوری مستمر در این مجلس داشت، قرار دهیم گزاف نگفتهایم.
عضویت و در مقطعی ریاست بر مهمترین مجلس کشور بخش مهمی از خاطرات 60 سال سیاستمداری «آیت الله» است؛ خاطراتی که در 19 دی ماه 95 به پایان رسید.
مردی برای تمام فصول انتخابات
نام آیت الله هاشمی رفسنجانی در کنار تمام نقش هایی که بعد از انقلاب بر عهده گرفت، بر تارک انتخابات های مجلس خبرگان رهبری می درخشد. آیت الله هاشمی در تمام سال های سیاست ورزی اش در آسمان سیاست ایران، نماینده مردم تهران در هر پنج دوره مجلس خبرگان رهبری بود و در چهار دوره اول این مجلس، سه دوره نایب رئیس این مجلس بوده و بعد از درگذشت آیتالله مشکینی ریاست مجلس چهارم خبرگان رهبری را به عهده گرفت. گرچه بعد از آن در همان مجلس در انتخابات میاندورهای با کنارهگیری خودخواسته از صندلی رقابت، ریاست را به آیتالله مهدوی کنی واگذار کرد.
اما آخرین کنشگری سیاسی آیت الله هاشمیرفسنجانی، انتخاب او با بالاترین رأی تهرانیها به عنوان نفر نخست انتخابات مجلس خبرگان پنجم بود. او در تمام سال های سیاست ورزی اش به خوبی نشان داد که اگر در برهه ای برای ورود دوباره به انتخابات ریاست جمهوری با سد رد صلاحیت روبرو شود، اما برای حضور در مجلس خبرگان رهبری پا پس نمی کشد.
حضور پررنگ، از 61 تا 94
از سال 61 که اولین دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری برگزار شد تا انتخابات پنجمین دوره از آن که در سال 94 مردم را به پای صندوق های رای کشاند، آیت الله هاشمی رفسنجانی مهمترین چهره این انتخابات ها قبل و بعد از آن بوده است.
اولین دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 61 برگزار شد. قبل از آن آیت الله هاشمی رسماً اعلام کرد از آنجا که معرفی خبرگان یک کار تخصصی روحانیت است، حزب جمهوری اسلامی کاندیدای مشخصی را برای مجلس خبرگان رهبری تعیین نکرده است و بدین ترتیب کار انتخاب و معرفی کاندیداهای شایسته بر عهده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران گذاشته شد و سرانجام نام آیت الله هاشمی در دو لیست جامعتین مشترک شد و او بعد از آیت الله خامنه ای با دو میلیون و 675 هزار رای بیشترین رای را از سوی مردم تهران به خود اختصاص داد.
سال 69 مصادف با دومین دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود. در آن سال با توجه به مصوبه مجلس خبرگان، مرجع تشخيص صلاحيت نامزدهاي مجلس خبرگان «فقهاي شوراي نگهبان» معرفي شد و همین موضوع به مسالهاي براي رقابت دو طيف چپ و راست به رهبري مجمع روحانيون مبارز از يکسو و جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم از سويي ديگر مبدل شد اما در آخر آیت الله هاشمی با یک میلیون و 604 هزار و 834 رای بیشترین رای در آن انتخابات نصیب خود کرد.
سومین دوره از انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 77 برگزار شد و با اعلام نتايج مشخص شد که از ميان ۸۵ نامزدي كه جامعه روحانيت مبارز به مردم معرفي كرده بود ۶۹ نفر و از فهرست ۵۸ نفره كارگزاران سازندگي ۳۲ تن به مجلس خبرگان راه يافته و در فهرستهاي روحانيت مبارز و كارگزاران سازندگي ۲۰ نامزد مشترك وجود داشت كه همگي به مجلس راه يافتند و آیت الله هاشمی هم با یک میلیون و 682 هزار و 188 رای باز هم به مجلس خبرگان رهبری راه یافت.
سال 85 که از راه رسید موعدی دیگر برای برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری در ایستگاه چهارم بود. در آن انتخابات آیت الله هاشمي رفسنجاني كه خود از اعضاي جامعه روحانيت مبارز بود، به عنوان چهرهاي شاخص در فهرست جامعتين معرفي شد، گروههاي دوم خرداد نيز اعلام كرده بودند كه در انتخابات خبرگان از نظر مجمعين(مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين حوزه علميه) پيروي خواهند كرد، اما مجمعين به دليل آنچه رد صلاحيتهاي گسترده و ناعادلانه ميخواندند، فهرستي منتشر نكردند و پس از امتناع مجمعين از ارائه ليست، احزاب كارگزاران سازندگي و اعتماد ملي ليست خود را براي انتخابات مجلس خبرگان رهبري ارائه كردند كه در هردو نام هاشمي رفسنجاني در صدر بود. ديگر گروههاي دوم خرداد نيز با تمكين از نظر مجمعين، بدون ارائه فهرست از پشتيباني هاشمي دريغ نكردند.
در آن انتخابات هم آیت الله هاشمی رفسنجانی با یک میلیون و 564 هزار رای توانست با رای نخست مردم تهران به او بر صندلی قرمز مجلس خبرگان رهبری تکیه بزند.
او و رقابتی ترین انتخابات مجلس خبرگان
شاید بتوان بیشترین خبرسازی آیت الله هاشمی رفسنجانی را مربوط به بعد از انتخابات سال 88 دانست. هاشمی که روزهای پرهجمهای را پس از آن انتخابات پشت سر گذاشته بود، در سال 89 هم شاهد اوجگیری این انتقادها بیشتر از سال انتخابات بود.
اوج ماجرا اما بعد از رد صلاحیتش در انتخابات سال 92، رقم خورد. انتخابات پنجمین دوره از مجلس خبرگان رهبری به یک عرصه مهم برای حضور دوباره و پررنگ آیت الله بدل شده بود. او جزو اولین افرادی بود که برنامه خود را برای حضور در انتخابات آینده مجلس خبرگان آغاز کرد و در حالی که قبل از انتخابات به خبرنگاران گفته بود «باندی و جناحی شدن» انتخابات مجلس خبرگان رهبری از اعتبار آن در جامعه میکاهد، نامزدی خود را در انتخابات رد نکرد«تصمیمات خبرگان طولانیمدت است. جان من هم با انقلاب آمیخته شده و هر جا که ببینم از آن ناحیه خطری متوجه انقلاب میشود، برای رفع آن خطرها در حد وسع و توان خودم وارد میشوم. اصلاً مصلحت نیست که هر کسی با هر هدفی برای اعتبار رهبری نظام که کار مجلس خبرگان است، در جامعه شبهه درست کند.»
همین اظهارات او نشان می داد که او این بار شمشیر را از رو بسته است و به هیچ وجه نمی خواهد طیف مورد حمایت او شکست بخورد. بطوریکه او یک بار دیگر بعد از انتخابات سال 84 و درحالی که بسیاری شکست او از احمدی نژاد را بدترین تجربه سیاسی او می دانستند، از انتخابات چهارمین دوره مجلس خبرگان رویگردانی نکرد.
اما انتخابات پنجمین دوره مجلس هبرگان رهبری بزنگاه مهم دیگری برای آیت الله بود. جریان اصولگرایی به دلیل اتفقات سال 88 از آیت الله فاصله گرفته بود و قرار ندادن نام هاشمی در فهرست جامعه مدرسین در انتخابات خبرگان پنجم به خوبی حکایت از این معنا داشت اما او با سابقه 26 ساله حضور در هیئت رئیسه و سه سال ریاست مجلس خبرگان، نشان داده بود که به خوبی فضای این مجلس و انتخابات آن را میشناسد و با اینکه پا به دهه 80 از زندگیش گذاشته بود اما فعالانه در این انتخابات شرکت کرد و با سرلیستی لیستی 16 نفره توانست به عنوان نفر اول منتخب مردم تهران باز هم به مجلس خبرگان راه پیدا کند و 14 نفر دیگر از لیستش هم به این مجلس راه پیدا کردند در مقابل افرادی همچون محمد یزدی و محمد تقی مصباح یزدی از ورود به پنجمین دوره از مجلس خبرگان رهبری باز بمانند.
آیت الله هاشمی این بار توانست برای بار آخر سیاست ورزی خود را به رخ بکشد و ایجاد رقابتی ترین انتخابات در طول ادوار مختلف مجلس خبرگان و با حذف مخالفینش از مجلس خبرگان رهبری نشان دهد او اگر 80 ساله هم باشد فوت و فن بازیگری و بازیگردانی سیاسی را فراموش نکرده است.
این موضوع را بقیه هم می دانستند؛ زمانی آیتالله حائری شیرازی عضو سابق مجلس خبرگان رهبری در گفتوگویی در مورد نقش هاشمی رفسنجانی در خبرگان اعلام کرده بود:« هر کسی با آقای هاشمی رقابت کرد، شکست خورد؛ آقای جنتی آمد نشد دیگران آمدند نشد. آقای مهدوی نیز به دلیل این که آقای هاشمی به احترام آمدن ایشان کاندید نشد، برگزیده شد. بعدها آقای مهدوی گفت آقای هاشمی این منصب را به من تفویض کردند.»
اولین رییس جمهوری که رییس مجلس خبرگان شد
آیت الله هاشمی رفسنجانی تنها سیاستمداری است که در طول تاریخ جمهوری اسلامی هم رئیس جمهور بوده و هم سابقه ریاست مجلس شورای اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری را بر عهده داشته است. او که در دوره اول، دوم و سوم، نایب رییس مجلس خبرگان رهبری بود در دوره چهارم این مجلس ریاست را به آیتالله یزدی واگذار کرد. آیتالله در همان زمان درباره رقابت با آیتالله یزدی بر سر ریاست مجلس خبرگان گفت:«نمیتوانستم و نتوانستم ساکت بنشینم. با پاگذاشتن بر ٨٠ سال آبرو و حیثیت سیاسیام، به آخرین وظیفه و تکلیفم برای انقلاب و نظام عمل کردم»
اما او بعد از درگذشت آیتالله مشکینی ریاست این مجلس را به عهده گرفت که البته بعد از آن در همان مجلس ریاست را به آیتالله مهدوی کنی سپرد.
گرچه نامزد مورد تایید او یعنی ابراهیم امینی در انتخابات هیات رئیسه پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری ریاست را به احمد جنتی باخت اما خود هاشمی حتی قبل از انتخابات 94 اعلام کرده بود که برای آن لحظه حساس تعیین رهبری حتما لازم نیست رییس باشد؛ «فقط یک وقت کار هیات رییسه خبرگان حساس می شود و آن موقعی است که بخواهد رهبری جدید انتخاب شود و اساس این است و ممکن است در ٢٠ یا ٣٠ سال و کمتر و بیشتر یک بار اتفاق بیفتد. بقیه اش عمدتا سخنرانی است. آن لحظه حساس تعیین رهبری مهم است. برای آن لحظه حساس حتما لازم نیست رییس باشم، کافی است عضو خبرگان باشم. انسان در خبرگان می تواند صحبت کند و نظرش را بدهد و اگر بخواهم، تاثیرگذار هم خواهم بود.»
آخرین کنش، آخرین نتیجه
رویارویی محمد تقی مصباح یزدی و آیت الله هاشمی در سال های گذشته یکی از موضوعاتی بود که بارها دستاویز نقد و تحلیل بوده است. اوج این اختلافات بعد از اتفاقات سال 88 و بعد روی کار آمدن دولت حسن روحان نمود پیدا کرد. بطوریکه مصباح یزدی در جایی با کنایه به هاشمی رفسنجانی گفت:« گروهی که دنیا برایشان اصالت دارد، بر حسب تغییر موقعیتها، مواضعشان نیز ممکن است فرق کند؛ یک روز طرفدار انقلاباند، و روز دیگری رو در روی انقلاب؛ یک روز طرفدار رهبری فردی هستند، و روز دیگر از لزوم رهبری شورایی دم میزنند؛ این عده در عمل هم به فکر فریبدادن یکدیگر هستند . فردی برای از دست ندادن موقعیت و مقام خود، با کسانی سازش کرده است که قبلاً بدترین اهانتها را به وی کردهاند؛ اما او برای حفظ جایگاه و موقعیت خود، چشمش را بر همه آنها بسته، و با آنها سازش کرده است.»
تک و پاتک های این دو علیه یکدیگر ادامه داشت تا اینکه لیست انتخاباتی جامعه مدرسین بدون قرار دادن نام هاشمی در آن بسته شد و آیات یزدی، جنتی و مصباح یزدی، سه نفری که از منتقدان جدی رفتار سیاسی هاشمی طی سالهای اخیر بودند، در اول لیست قرار گرفتند. هاشمی هم در مقابل لیستی منتشر کرد که این سه تن در آن حضور نداشتند.
بعد از اعلام نتایج انتخابات و با راه یافتن 15 نفر از 16 نفر لیست نزدیک به آیت الله هاشمی، افرادی همچون محمدتقی مصباح یزدی و محمد یزدی از ورود به این مجلس بازماندند و آیت الله جنتی منتخب آخر مردم تهران در این مجلس شد.
این آخرین کنش سیاسی آیت الله بود؛ کنشی که با نتیجه دادنش یک بار دیگر بر تاثیرگذاری او و تفکرش در مجلس خبرگان رهبری صحه گذاشت. او حالا دیگر نیست اما با بازگشت طوفانی اش بعد از انتخابات پرحادثه 88 و البته رد صلاحیتش در سال 92، نشان داد که او مردِ لحظه ها است و قطعا جای او در میان همفکرانش در مجلس خبرگان رهبری و حتی مخالفانش خالی خواهد بود. مثل صندلی خالیش در اجلاس امروز.