از نامزدهای مان دعوت کردیم تا رزومه و طرح شان را ارائه دهند. همه به خاطر محسن هاشمی یا علل دیگر، نیامدند. برای محسن هاشمی وارد شور شدیم. از 13 نفرمان، 10 نفر رأی دادیم و اینگونه بود که محسن را به عنوان گزینه اصلی بردیم به قربان گاه.
اصلاح طلبان می خواهند با نگاه به گذشته و آسیب شناسی وقایع، خود را مهیای حضور دوباره کنند. این گفت و گوی جذاب را که بهمت و همکاری دفتر حزب همبستگی دانش آموختگان ایران با «اسماعیل دوستی» عضو شورای شهر انجام شده، برای نخستین بار در پایگاه خبری تحلیلی «امید شهر» بخوانید:
شورا تنها در 2 روز سیاسی است!
سال92 به جهت اینکه در مورد نامزد ریاست جمهوری دیر به توافق رسیدیم و جامعه هم نسبت به حضور در انتخابات، دیر خیز برداشت؛ به همین خاطر در موضوع شوراهای شهر سردرگم بودیم. حتی در بین بزرگان و احزاب هم واژه «فایده ندارد» و «نمیگذارند» رایج بود. فضای دولت قبل هم بسیار در کشور حاکم بود.
زمانی که ستاد تشکیل شد حتی یک ریال هم نداشتیم. اصولگراها دو روز بود که تبلیغات را شروع کرده بودند اما ما هنوز لیست مان آماده نبود. من یک پیشنهادی دادم. این که ما روی بنرها فقط بنویسیم «ائتلاف اصلاح طلبان». گفتند چه کسی انجام دهد؟ گفتم من انجام می دهم. دو روز فقط نوشتیم «ائتلاف اصلاح طلبان». زمانی هم که لیست آماده شد باز هیچ حزبی کمک نکرد. نه سخنرانی و نه جلسه و نه پولی. در اینجا جا دارد از آقای «رهامی» یاد کنیم که محور شد و جلسه گذاشت.
تبلیغات ما و اصولگرایان، یک به صد بود و کلی امکانات شهرداری در اختیارشان. من و آقای حقانی جهت سخنرانی به یک فرهنگسرا دعوت بودیم. دیدم آنجا پر است از پوسترهای آقای طلائی و ما هیچ نداشتیم. البته سخنرانی ما خیلی در جمعیت اثر گذاشت. معاون فرماندار یک اصولگرای بسیار جدی، با انگیزه و قوی بود که انتخابات را کنترل می کرد. فقط 4-5 هزار نیروی ناظر داشت. بعدها ما در شورایاری توانستیم کمی کنترل کنیم. در چنین شرایطی بود که 13 نفر بعلاوه خانم راستگو رأی آوردیم.
نخستین گام ما انتخاب شهردار بود. از عبدالعلی زاده، بیطرف، صفدرحسینی، محسن هاشمی و رضا اردکانیان دعوت شد تا با آوردن رزومه و طرح شان به شورا بیایند. بقیه نامزدها به خاطر محسن هاشمی یا علل دیگر، نیامدند. برای محسن هاشمی وارد شور شدیم. هاشمی طرح بسیار عالی برای تهران ارائه داد. از 13 نفرمان، 10 نفر به محسن هاشمی رأی دادیم و اینگونه بود که محسن را به عنوان گزینه اصلی بردیم به قربان گاه.
گاف آقای رئیس!
من اعتقاد دارم شورا تنها در 2 روز سیاسی است و مابقی نباید سیاسی شود و باید رفت دنبال کار کارشناسی و اداره شهر:
1- روزی که شهردار انتخاب می شود 2- روزی که هیئت رئیسه انتخاب می شود
ما برای این دو روز خیلی خوب کار کرده بودیم. ورزشکاران (جدیدی، رضازاده و ساعی) را قانع کرده بودیم و تصور می کردیم 17 رأی داریم و با 17 رأی به میدان رفتیم. روز قبلش هم آقای مسجد جامعی را رئیس کرده و برده بودیم. تا لحظه انتخاب شهردار خوب پیش رفته بودیم. ما آمادگی کامل برای آقای هاشمی داشتیم و آنها برای آقای قالیباف. شب قبل قرار گذاشتیم رأی های مان را بهم نشان دهیم. با عدم رأی خانم راستگو و رأی ممتنع آقای شیبانی، شدیم 15 به 15. در اینجا ما یک اشتباه کردیم:
آقای مسجدجامعی باید می گفت 15 به 15 شدیم و این یعنی ممتنع و ختم جلسه. و طبق آیین نامه یکی از معاونان فعلی یا فردی خارج از مجموعه شهرداری بعنوان سرپرست تعیین می شد تا گزینه بعدی در صحن مطرح شود. اما آقای مسجدجامعی یک مکث 10دقیقه ای کرد و گفت: رأی مجدد! و اینجا ایشان گاف داد.
در رای گیری مجدد ما باختیم چون این بار رضازاده و شیبانی به قالیباف رأی دادند. البته اینکه می گویند این شورا ضعیف عمل کرد، واقعا اینگونه نبود چرا که ما 14 نفر بودیم و شدیم 16 نفر اما خب قدرت با آنها بود.
اشتباه دیگرمان در زمان انتخاب نائب رئیس بود. ما در دانشگاه هنر جلسه گذاشتیم و سمت ها را مشخص کردیم. مثلا قرار بود بنده سخنگو شوم اما هیچکدام از قرارهایمان عملی نشد. در انتخاب نائب رئیس آقای انصاری از سر لجاجت رأی نداد و آقای حکیمی پور با اختلاف یک رای افتاد و نائب رئیسی را هم از دست دادیم.
رسیدیدم به کمیسیون ها. ما پیشنهاد دادیم 6 کمیسیون موجود به صورت قرعه تقسیم شود و ریاست سه کمیسیون در اختیار آنها و سه کمیسیون در اختیار ما باشد. آنها قبول نکردند و این خصلت جناح راست است. در مجلس پنجم هم که متشکل از راست و چپ بود به آقای ناطق گفتیم یک نفر از یازده نفر هیئت رئیسه را به ما (که در مورد بحث های تند 60 نفر بودیم و در بحث های متعادل تر، 90 نفر) بدهید اما ایشان گفت رأی بیاورید اصلا دو نفر برای شما. و آنجا هم هیچکدام از اعضای هیئت رئیسه، چپی نشدند.
در نهایت از 6 کمیسیون، دو کمیسیون محوری به ما افتاد: «کمیسیون معماری و شهرسازی» که متشکل از آقایان سالاری، تندگویان و چمران بود که آقای سالاری رئیس شد و خیلی هم خوب کار کرد و در «حمل و نقل و ترافیک» که متشکل از آقایان دنیامالی، سرخو، شاکری، قناعتی و بنده بود و در آنجا 3 به 2 شدیم و رئیس و نائیب رئیس از ما شد.