در گزارش حاضر اما به بررسی دقیقتر این موضوع میپردازیم، هرچند که از سوی مسوولانی که انتظار ورود دقیق و جدی به این موضوع را دارند، هنوز شاهد اقدام خاصی نبودهایم.
نبرد و افشاگری به سبک کانال تلگرامی
این روزها اکثر فعالان حوزه استارتآپ و شتابدهندهها احتمالا در جریان فعالیت یک کانال تلگرامی هستند که در آن با جمعآوری و به هم چسباندن تکههای پازل، مشخصا روی یکی از شتابدهندههای کشور در حال کار یا به زعم ایشان افشاگری است و معتقد است که این گروه در پس عناوینی همچون سرمایهگذاری و کارآفرینی، در واقع به دنبال نفوذ و جاسوسی هستند.
در پاسخ اما حالا ظاهرا عدهای نیز در تلاشی نه چندان حرفهای و قابل قبول، وارد عرصه حمایت از این شتابدهنده و به اصطلاح مقابله با کانال تلگرامی مذکور وارد عمل شدهاند. این عده که تلاش دارند خود را وابسته به این شتابندهنده نشان نداده و به عنوان حامی جریان کارآفرینی و استارتآپ عمل کنند، در مطالب منتشره خود، اتهامات وارده را موهوم میدانند و آدرس شتابدهنده و رقیب دیگری را داده و اقدامات ایشان را مشکوک میدانند.
از سوی دیگر سمت و سوی کلی این تلاشها نیز بر این محور استوار است که بقای شتابنده مذکور را معادل بقا و حیات کل فضا و اکوسیستم استارتآپها و شتابدهندهها و سرمایهگذاران این عرصه در ایران جلوه دهند. موضوعی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
در این گزارش بدون هیچ قضاوتی در خصوص روش عملکرد این کانال و صحت و سقم مطالب مطروحه، قصد داریم به موضوع از زاویه دیگری نگاه کنیم.
سرمایهگذار چراغ خاموش
واقعیت آن است که در فضای استارتآپهای حوزه ICT ایران، دو شتابدهنده به عنوان پرحاشیهترین، مرموزترین و غیرشفافترین شتابدهندهها شناخته میشوند.
یکی از این شرکتها که گفته میشود سرمایهگذاری خارجی است، سیاستی کاملا چراغ خاموش را در پیش گرفته است و در حالیکه برخی کسبوکارهای اینترنتی شناخته شده متعلق به این گروه است و صحبت از سرمایهگذاریهای کلان خارجی در یکی از استارتآپهای وابسته به آنها مطرح است، هیچ اخبار و اطلاعاتی را منتشر نکرده و هیچ کس به درستی در جریان هویت گردانندگان و حدود اقدامات آنها نیست.
در واقع این شرکت در تاریکی محض به سر برده و هیچ واکنشی هم به شایعات و حتی اخبار تخریبی گروه رقیب نشان نمیدهد. البته این به معنای فقدان اطلاعات درباره این گروه نیست و عمده اطلاعات موجود در اینترنت عمدتا حاوی مطالب منفی در خصوص نحوه عملکرد این شرکت است و برخی از سایتهای ناشر این اطلاعات نیز به نوعی رگههایی از وابستگی به شرکت رقیب را نشان میدهند.
سرمایهگذار پرحاشیه
در مقابل این گروه فاقد اطلاعات شفاف و روشن اما یک شرکت دیگر وجود دارد که اگرچه اطلاعاتی از عقبه و سوابق مدیران ایشان در دست نیست، اما عملکردی به مراتب متفاوت نسبت به این رقیب دارند. این شرکت تلاش دارد تا خود را منجی استارتآپهای ایرانی نشان داده و علنا گروه رقیب را مخرب و به زیان فضای کارآفرینی و استارتآپ در ایران میداند.
اما همانطور که ذکر شد عملکرد این شرکت نیز حتی از حیث منابع مالی آنها (داخلی یا خارجی) محل ابهام است. این شرکت در واقع هدف اصلی کانال تلگرامی مذکور نیز هست. در این میان بار دیگر با تاکید بر در نظر نگرفتن صحت و سقم اطلاعات و ادعاهای منتشره در کانال تلگرامی مذکور، اقدامات این شرکت اما از جهاتی که در ادامه میآید، قابل تامل است.
۱- اخبار مشکوک در رسانههای خارجی
یکی از نخستین مواردی که سر و صدای زیادی هم در فضای استارتآپهای ایرانی ایجاد کرد، درج اخبار عجیب و غریب در رسانههای بزرگ دنیا بود. در این رسانهها به ناگاه اخباری منتشر میشد مبنی بر این که فلان استارتآپی که هیچ شناخت و اسمی از آن در داخل ایران نبود، یک غول بزرگ بوده و ارزشی معادل دهها میلیون دلار برای آن برآورد میشد!
موضوعی که در هفتهنامه عصر ارتباط نیز با تیتر "استارتآپهای ایرانی و نوابغی که خارجیها کشف میکنند!" به آن پرداخته شد.
جالب آنکه در مقاطعی که کار انتشار این اخبار در رسانههای خارجی در حال اجرا بود، به علت ابهامهای بزرگ در ارزشگذاری کاذب روی کسب و کارهای وابسته به این شرکت شتابدهنده، موجی از پرسش و انتقاد از سوی کاربران اینترنتی روانه برخی از این رسانهها شد که در مقاطعی موجب اصلاح یا حذف اخبار مذکور شد.
۲- ایجاد رسانههای وابسته
دومین اقدام تامل برانگیز منتسب به این شرکت، ایجاد رسانههای وابسته به خود بود. برخلاف روند رشد و فعالیت شرکتهای جدیدالتاسیس یا تازه وارد به بازار، که از ظرفیت رسانههای موجود استفاده میشود، این شرکت تصمیم به ایجاد رسانههای خود و نزدیک شدن به بخش خاصی از رسانهها و روزنامهنگاران گرفت. علت این امر جلوگیری از مواجهه با پرسش رسانههای حرفهای و مستقل از یکسو و ایجاد جو کاذب و اخبار تبلیغاتی برای پوشش به این شرکت و کسبوکارهای وابسته به آن است.
در حال حاضر همچنان تعداد محدود و کاملا مشخص از رسانهها و روزنامهنگاران با این شرکت کار کرده و به برنامههای ایشان دعوت میشوند تا خللی در روند اخبار هدایت شده شرکت شتابندهنده مذکور ایجاد نشود.
۳- ایجاد جشنواره وابسته
سومین اقدام عجیب این شرکت دست گرفتن یک جشنواره بود. جشنوارهای "تندیس فروش" که چندان در میان کاربران فضای اینترنتی خوشنام نبود، حالا به کل در خدمت شرکت مذکور و کسبوکارهای وابسته به آن قرار گرفته بود.
این جشنواره در واقع وظیفه تبلیغ و اعطای لوح و تندیس به کسب و کارهای وابسته به مرکز شتابدهنده مذکور را داشته و در کنار آن برخی افراد ناآشنا نیز در این جشنواره شرکت میکنند تا به اصطلاح سابقهای برای خود فراهم کنند.
در کنار این افراد برخی مسوولان میانرده و پایین رده دولتی که اصولا از هیچ تریبونی برای مطرح کردن خود نمیگذرند به جشنواره مذکور دعوت شده و خواسته یا ناخواسته به جشنواره "تندیس فروش" و در مرحله بعد به کسبوکارهای وابسته به شرکت مذکور به نوعی اعتبار میدهند.
۴- ایجاد تشکل وابسته
چهارمین اقدام تامل برانگیز، نزدیکی شرکت شتابندهنده مذکور به یک تشکل بود تا به این ترتیب پوشش حمایتهای دولتی، رسانههای داخلی و خارجی همسو و جشنوارهای در نهایت تکمیل شده و از یک پوشش صنفی نیز برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
هرچند تشکل مذکور پایگاه محکمی ندارد، اما از لوگوی رسانههای وابسته و تشکل وابسته برای استفاده در جشنواره وابسته استفاده میشود و در نهایت با حضور برخی مدیران دولتی در برنامهها، سپر مناسبی ایجاد میشود.
از سوی دیگر تشکل مذکور به نوعی سخنگو و نقش حفاظت از برخی کسبوکارهای زیرمجموعه این شرکت را ایفا میکند.
همایش و نشستهای وابسته
یکی دیگر از اقدامات این شتابدهنده برگزاری مستمر نشستها و همایشها تحت عناوین مختلف در دانشگاههای مختلف کشور است. علیالقاعده دانشگاهها شاید در جریان پشت پرده و مسایل پیرامون این شرکت نباشند وصرفا سالن همایش خود را همچون بسیاری موارد دیگر در اختیار ایشان قرار دهند.
اما شرکت مذکور که البته در این همایشها و نشستها به تبلیغ کسبوکارهای وابسته به خود میپردازد، با استفاده از لوگوی دانشگاهها (که صرفا محل برگزاری را در اختیار آنها گذاشتهاند،) تلاش میکنند تا به مخاطبان اینطور القا کنند که همایشها و نشستها با پشتوانه علمی و همکاری دو جانبه با دانشگاهها در حال برگزاری است!
علت پوششسازی
به هر ترتیب شرکت مذکور که البته برای فعالان دولتی و خصوصی عرصه ICT شناخته شده محسوب میشود، با روالی که مطرح شد نوعی اکوسیستم در اطراف خود ساخته که در آن از رسانهها، جشنواره، تشکل و مدیران دولتی در آن رفت و آمد داشته و همه چیز از نظر، صنفی و اطلاعاتی، کاملا کنترل شده و در راستای منافع این شتابدهنده است.
لذا سوالی که مطرح میشود این است که اصولا چه کسب و کاری نیازی به این مدل حرکت و پوشش دارد؟ آیا اشکال خاصی در کار است که باید از دید عموم پنهان بماند؟ سوابق مدیران این مجموعه چیست؟ از کجا آمدهاند؟ منابع مالی ایشان چیست؟ میزان سرمایههایی که در کسبوکارهای اینترنتی وارد کردهاند چه میزان است؟ چرا این شتابندهنده تنها تمرکز خود را روی استارتآپهای خدماتی گذاشته است؟
روش انتخاب استارتآپها و سرمایهگذاری در آنها چگونه است؟ چرا مثل بسیاری از شرکتهای دیگر و البته به مراتب بزرگتر در دسترس رسانهها قرار ندارند؟ ابهاماتی که در خصوص پولشویی از این طریق مطرح است تا چه حد قابل بررسی است؟
این موارد و همچنین پرسشهای متعدد دیگر، موضوعی است که در خصوص عملکرد هر دو شرکت رقیب شتابدهنده در ایران وجود دارد.
ریشه دعواها و ادعاها
همانطور که ذکر شد میان دو شتابدهنده مذکور نوعی دعوا و رقابت وجود دارد که در حال تخریب یکدیگر هستند. در این میان اما در مورد عملکرد کانال تلگرامی که مشخصا شرکت شتابدهنده پرحاشیه و کسبوکارهای وابسته به آن را هدف گرفته، ابهامات و پرسشهایی وجود دارد.
از جمله این که چرا با وجود تکههای پازلی که توسط کانال مذکور کنار هم چیده شده و ظاهرا از حمایتهای خوبی نیز برخوردار است، مدیران شتابدهنده مورد نظر و کسبوکارهای وابسته به آن همچنان آزادانه در کشور در حال رفت و آمد هستند و برخورد قانونی با آنها نمیشود؟
سوی دیگر این ماجرا نیز اما ابهاماتی دارد. اگر اطلاعات کانال تلگرامی مذکور فاقد صحت بوده و صرفا با هدف تخریب شتابدهنده مورد نظر منتشر میشود، چرا شاهد شکایت رسمی از مدیران این کانال که مجهولالهویه نبوده و در دسترس هستند، نیستیم؟
در عوض و به جای اقدام قانونی، این روزها شاهد ترویج مطالب و فیلمهایی هستیم که باز هم ظاهرا از طرف شتابدهنده مذکور انجام نشده و با به طنز کشیدن این کانال تلگرامی، سعی در جمعکردن فضای ایجاد شده دارد و باز هم خبری از شفافسازی و پاسخ به پرسشها نیست.
اقدامی که بیشتر میتوان آن را به حساب نوعی فرار به جلو، انحراف از پاسخگویی و اقدام قانونی دانست.
اینها مواردی است که به پیچیدگی ماجرا میافزاید.
کارآفرینی و استارتآپ یعنی نفوذ؟
اما در این میان اتفاق دیگری که در پشت صحنه در جریان است، این است که عوامل و حامیان شرکت شتابدهنده پرحاشیه، این روزها تلاش دارند تا پرسشگری و برخورد احتمالی با این جریان را به منزله زدن ریشه کارآفرینی، سرمایهگذاری و فعالیت در عرصه استارتآپ ایران بدانند.
به همین جهت تلاش میشود تا گفته شود ایجاد فضای امنیتی در اکوسیستم استارتآپها و تاکید بر نفوذ و جاسوسی در پس این اقدام، موجب فرار و گریز همه جوانان و کارآفرینان و سرمایهگذاران از این عرصه شود.
اما آیا واقعا چنین فرضیهای صحیح است؟ پاسخ این پرسش کاملا منفی است و هیچ نهاد رسمی و مسوول در ایران، فعالیت کارآفرینان، استارتآپها و سرمایهگذاران خطرپذیر داخلی و خارجی را نه تنها ممنوع ندانسته بلکه مورد حمایتهای مالی، تسهیلاتی و معنوی نیز قرار میدهند.
مصداق این مدعای آشکار، برگزاری روزانه چندین و چند جشنواره و رویداد متنوع در حوزه استارتآپ در اقصا نقاط کشور است. دراین میان شرکتهای بزرگی نیز به عنوان شتابدهنده در کشور مشغول فعالیت هستند که هیچ سوال و ابهامی در خصوص عملکرد آنها وجود ندارد.
اعزام به نمایشگاههای خارجی نیز بخشی از این ماجرا است و برای مثال قرار است در پایان نمایشگاه الکامپ، به شکلی رسمی ۱۰ استارتآپ منتخب ایرانی از سوی سازمان نظام صنفی رایانهای به نمایشگاه سبیت آلمان اعزام شوند و منع و مشکلی نیز از این بابت وجود ندارد.
وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز اخیرا اعلام کرده تا سقف ۲۰۰ میلیون تومان به شتابدهندههای حوزه ICT تسهیلات اعطا میکند.
در کنار تمام این موارد شرایط ورود سرمایههای خارجی به کشور نیز از سالها قبل مدون و قانونمند شده است.
لزوم پاکسازی فضای استارتآپها از جوسازیها
آنطور که از روز نخست شکلگیری فضایی به نام کارآفرینی، استارتآپ و شتابدهندهها، مشاهده میشود تمام جریانسازیها، نگرانیها و ابهامات مربوط به عملکرد و اقدامات تنها دو شتابدهنده مذکور در ایران بوده است و هیچ خبر و حاشیهای برای سایر فعالان و شرکتهای فعال در این عرصه مشاهده نمیشود. از این رو به نظر میرسد زمان ورود دستگاههای مسوول برای پاکسازی فضای استارتآپهای ایرانی، کارآفرینان و سرمایهگذاران واقعی در این عرصه فرا رسیده است چرا که ادامه چنین وضعیتی موجبات سواستفاده و نگرانی همگان شده است.
از سوی دیگر سکوت دستگاههای متولی در خصوص اتهامات مطروحه از سوی کانالهای تلگرامی، میتواند به سایر فعالیتهای سالم در این فضا که فرصتهای خوبی در آن وجود دارد، لطمه وارد کند.
مخلص کلام این که در کنار اقدامات حمایتی مسوولان به نظر میرسد زمان نجات استارتآپهای ایرانی از این فضای مشوش که عاملان آن روشن هستند، فرا رسیده است