کد خبر: ۱۲۳۰۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۵ - ۲۳ آبان ۱۳۹۵
چشم انداز بلند مدت جمهوری اسلامی در اقتصاد مقاومتی، دستیابی به اقتصادی است که در آن بتوان با بهره گیری از امکانات درونی کشور و بدون چشم داشت به دست قدرت های جهان، با تمام قدرت به سمت اهداف خود حرکت نمود و کشور قادر به طی مراحل ترقی و پیشرفت خود باشد.
پایگاه خبری آراس: اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصادی است که حتی در صورت اعمال شدیدترین تحریم ها از جانب دشمن، قدرت ادامه حرکت در مسیر دستیابی به آرمان های جامعه را داشته و از آسیب در برابر مخاطرات خارجی مصون باشد. وظیفه اصلی مدیران و سیاستگذاران بخش های اقتصادی در حال حاضر، عملیاتی سازی الگوی اقتصاد مقاومتی در بستر اقتصاد ایران بوده که با الزامات و چالش هایی روبرو  است. یکی از زمینه هایی که تأثیر قابل توجهی بر فرآیند عملیاتی سازی اقتصاد مقاومتی در بستر اقتصاد ایران خواهد داشت، اهتمام ویژه بر صنعت نفت کشور است.
 
از نفت می توان در زمینه ساخت زیربناهای ماندگار و دیگر سرمایه های اساسی کشور در سطح ملی و به عنوان یک ابزار قدرتمند برای اعمال قدرت کشور در صحنه سیاست بین المللی استفاده نمود اما الگویی که تاکنون در زمینه بهره برداری از ذخایر نفتی در کشور پیاده شده، عکس این نتایج را به دنبال داشته است. 
 
در دنیایی که تمدن صنعتی آن بر پایه ماشین استوار بوده و فقدان نفت، این ماشین را متوقف کرده و جهان در آن فاقد نور، حرارت، حرکت و صنعت خواهد بود؛ سرنوشت، قیمت گذاری و مدیریت نفت در اختیار کسانی غیر از مالکان آن است. امروزه به جای آنکه کنترل و مدیریت نفت در دست صاحبان آن باشد تا با بهره گیری از آن، اهداف سیاسی و اقتصادی ملّت تأمین شود، تبدیل به یک ابزار برای تحت فشار قرار دادن سایر ملل از جمله همین صاحبان نفت شده است؛ چراکه کشورهایی که امروزه از مواهب و منابع خدادادی از جمله نفت و گاز برخوردار هستند، این منابع گرانبهای در اختیار خود را به دلایلی چون سوء مدیریت اقتصادی که محصولاتی چون نیازهای مالی را به دنبال می آورد، به مراتب ارزان تر از ارزش حقیقی خود در اختیار سایر کشورها قرار می دهند تا بتوانند هزینه های اداره  کشور را از این محل تأمین کنند.
 
یکی از جنبه هایی که نفت را از اهمیت ویژه ای برخوردار می کند، کمیابی و تجدیدناپذیر بودن آن است. با توجه به تجدیدناپذیر بودن این منبع، چند سؤال اساسی پیش می آید که عبارتند از: سرنوشت کشورهایی که تا کنون سوء مدیریت اقتصادی خود را با فروش حجم بیشتری از نفت خام سرپوش گذاشته اند و به عبارت دیگر، بودجه خود را به خام فروشی نفت عادت داده اند، پس از اتمام نفت، به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟ آیا این وابستگی به نفت در بلند مدت، ماحصلی جز وابستگی به قدرت های جهان خواهد داشت؟ و در نهایت اینکه ابرقدرت های جهان که به گواهی تاریخ حجم زیادی از مازاد گندم خود را فقط با این بهانه که قیمت محصولشان از سطح دلخواه پایین تر نباشد در پیش چشم گرسنگان جهان به دریا سپرد، بعد از اتمام نفت با ما چه رفتاری خواهند داشت؟  
 
در شرایطی که مدیریت بازارهای جهانی در دست ابرقدرت های جهان است این امکان را دارند که ظرف کوتاه ترین زمان ممکن قیمت نفت را به مقدار دلخواه خودشان برسانند و تا زمانی که ما وابستگی خود را به نفت حفظ کنیم، آسیب خواهیم دید. لذا می بایست دنبال راهی بود که حتی با وجود دشمن بر تحریم های خود نیز به رونق و پیشرفت کشور، ضربه ای وارد نشود؛ لذا به جای چشم دوختن به دست بیگانگان میبایست از راه هایی استفاده بشود که بتوان مسیر ترقّی را با تکیه بر ظرفیت های درونی کشور ادامه داد، چراکه نمی توان به آینده کشوری که اقتصاد خودش را به دست سیاستگذاران، طراحان و برنامه ریزان خارج از محدوده مصالح خود بسپارد امیدوار بود.
 
نفت، ذخیره همیشگی ملت ایران است که باید بهترین بهره برداری را از این منبع خدادادی داشت. اقتصاد بدون نفت به معنای عدم استفاده از نفت نیست بلکه تکیه اصلی بر وابستگی حداقلی ساختار بودجه به فروش نفت خام می باشد. باید توجه داشت که توسعه صنعت نفت کشور به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر (اعم از صنایع بالادستی و پایین دستی) و با هدفگذاری دستیابی به اقتصاد بدون نفت مغایرتی نداشته و آنچه که به عنوان یک اصل مد نظر می باشد، چگونگی بهره گیری و استفاده از درآمدهای حاصل از این توسعه است که این ثروت زیر زمینی را به ثروت های زیربنایی تبدیل می کند. ساخت داخلی تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز صنعت در فرآیند اقتصاد بدون نفت نقش اساسی داشته و نه تنها صنعت را به حرکت وا می دارد، بلکه صنعتگران را وادار به تحول اساسی در این صنعت خواهد نمود تا با ابداع و ابتکار، نیازهای این صنعت را نه تنها در کنار دیگر تولیدات صنعتی بلکه با اولویت بیشتر تأمین نموده و زمینه صادرات این قبیل تولیدات را نیز در کنار تأمین نیازهای داخلی فراهم می نمایند که با ایجاد زیربناهای لازم، این امر محقق خواهد شد. بدین ترتیب است که نفت کشور به جای تبدیل به نیازهای مصرفی، می تواند به صورت یک نیروی محرکه قوی، صنعت و اقتصاد کشور را به حرکت درآورده و آینده کشور را تضمین نماید. 
 
 برای یک کشور هیچ خسارتی بالاتر از این نیست که نفت خود را که در حقیقت یک سرمایه ماندگار است و امکان ارزش افزوده چندین برابری در آن وجود دارد، خام فروخته و درآمد حاصل را صرف امور جاری کشور کنیم؛ لذا می بایست از آن ارزش افزوده تولید کرده و تنها با این سازوکار می توان دید فعلی نسبت به نفت را از درآمد ملی به ثروت و سرمایه ملی تغییر داد.
 
در چنین شرایطی، اقشار مختلف جامعه می بایست با تمام جدیت خود وارد میدان شده تا با بازوی توانا، فکر و قلم فعال، زبان گویا و دل بیدار در سایه وحدت، همدلی و یکپارچگی، کشور را به گونه ای بسازد تا در بلند مدت برخلاف آنچه که امروزه به عنوان یک درآمد ملی تلقی می شود در بلند مدت به عنوان یک ثروت و سرمایه ملی به شمار آید. تنها در این دیدگاه است که نیازمند به فروش این سرمایه بزرگ با کمترین قیمت ممکن به منظور تأمین منابع مالی در زمینه واردات و نیازهای مصرفی نیستیم.  
 
به منظور حرکت به سمت اقتصاد بدون نفت، نیازمند تقویت راهکارهایی هستیم تا با بهره گیری از آن بتوان وابستگی بودجه کشور به خام فروشی نفت را کاهش داد. این راهکارها عبارتند از:
 
• توجه ویژه به الگوهای تجارت، مزیت ها و قابلیت های کشور:
 
o راهبرد تولید برای بازارهای داخلی
o راهبرد تولید ماشین آلات و تکنولوژی های تولید به همراه حداکثر کیفیت
o راهبرد تولید ماشین آلات سنگین کارخانه ای و کامیون ها و جرثقیل
o الگوی تجارت برون گرا
 
• تقویت سیستم مالیاتی:
 
توجه به مالیات، به توجه مضاعف به تولید داخلی نیز منجر می شود و بالعکس؛ به گونه ای که رونق کسب و کار و تولید داخلی، خود منجر به افزایش پایه مالیاتی و به تبع آن رشد درآمدهای مالیاتی می گردد.
 
• حذف موانع صادرات غیر نفتی:
 
o موانع ساختاری: شامل دیوانسالاری و تشریفات زائد، ضعف ساختار تولید، عدم توجه کافی به آموزش، عدم نوآوری و کم توجهی به تحقیق و توسعه، ضعف تشکل¬های صادراتی
oموانع مقرراتی: شامل:
 
 نبود خط مشی بازرگانی بلند مدت، عدم اجرای برخی مقررات، مشکلات قیمت گذاری، مشکلات مالی
o موانع سیستم مالی: عدم تخصیص اعتبار کافی
 
o موانع ابزار و بازار: شامل مشکلات آماری و اطلاع رسانی، مشکلات بسته بندی، مسائل حمل و نقل، دشواری تهیه مواد اولیه، تمرکزگرایی و اتکا به بازارهای محدود و تشدید رقابت در بازارهای بین المللی
 
• کاهش عادت اقتصاد کشور به واردات بدون اولویت:
 
کشوری که مردمش با مصرف بی حد و حصر کالاهای وارداتی خو گرفته اند و این الگوی مصرف به بخشی از فرهنگ ایشان بدل شده است، برای پاسخگویی به این سطح از تقاضا، نیازمند واردات هستیم که بدون درآمد های ارزی امکان پذیر نیست. لذا برای تأمین منابع مالی مورد نیاز برای واردات میبایست سرمایه خود را به حراج بگذاریم.
 
تحقق اقتصاد بدون نفت در اجرا و در بازه زمانی بلند مدت با چالش های جدی اقتصادی مواجه خواهد بود ولی یک امر غیر ممکن و دست نیافتنی نیست بلکه با همت، اعتماد به مردم، تکیه بر توانایی های جوانان کشور، اعتماد به سرمایه های داخلی و با اعتماد به وعده های خداوند متعال و در سایه  برنامه ریزی جامع و منسجم که برآمده از تحلیل واقعیت های حاکم بر اقتصاد ایران باشد، امکان پذیر خواهد بود.
 
با وجود منابع درآمد زایی چون آب و هوای چهارفصل، مردمی میهمان نواز، بناهای تاریخی، انواع معادن و اقلام کانی، زمینه های متنوع سرمایه گذاری زیربنایی، محصولاتی چون پسته، فرش، خاویار و ... در اقتصاد ایران و همچنین با بهره گیری کارا از سایر منابع در دسترس از قبیل زمین های مناسب کشاورزی، افزایش بهره وری استفاده از آب، جنگل، بهره برداری بهینه ازمراتع، شیلات و معادن و همچنین با به کارگیری استراتژی های برون گرا، شرایط محیطی اقتصادی با ثبات، استفاده از فناوری های کاربر، تأمین سرمایه های لازم، اصلاح الگوی واردات و توسعه صادرات، بالا بردن ارزش افزوده کالاهای تولیدی، توسعه صنعت توریسم و خلق مزیت های جدید می توان اقتصاد بدون نفت را محقق ساخت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: