صبحانه پرس : هر اندازه به موعد مقرر برگزاری انتخابات در آمریکا نزدیکتر میشویم، شاهد تشدید حساسیت رقابت میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و طرح انواع مسائل اخلاقی، اقتصادی، مالیاتی و... در این کارزار سیاسی هستیم
رقابت هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امسال ایالاتمتحده آمریکا به نقطه اوج خود رسیده است.کلیت و مختصات کارزار انتخابات فعلی ریاستجمهوری آمریکا را چگونهترسیم میکنید؟
به نظر من، در خصوص انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا باید بهدنبال یکسری مشخصات عمومی و اختصاصی بود. به عبارت بهتر، این انتخابات دارای یک سری ویژگیهای عمومی و اختصاصی مربوط به خود است. ویژگیهای عمومی، مربوط به همه انتخاباتهای ریاستجمهوری است که در آمریکا برگزار میشود. همان گونه که بسیاری از نظریهپردازان و تحلیلگران معتقد هستند، انتخابات آمریکا کاملا ریلگذاری شده و تعیین شده است. لابیهای صهیونیستی و تسلیحاتی و لابیهای وابسته به نظام سرمایهداری در این معادله نقش بسزایی ایفا میکنند.
همین مساله سبب میشود تا در صورت حضور هر یک از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قدرت، تغییری در سیاستهای کلان امنیتی و نظامی ایالاتمتحده آمریکا صورت نگیرد. بنابراین، نتیجه انتخابات آمریکا را عملا مردم تعیین نمیکنند. مشارکت پایین شهروندان آمریکایی در انتخاباتهای مختلف در آمریکا دال بر همین موضوع است. اساسا معتقد هستم ما با انتخاباتی در آمریکا مواجه هستیم که به لحاظ سازمانی، نهادینه شده و در یک کلام سازمان یافته است. تا زمانی که فردی بر ساختار حاکم بر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اشراف نداشته باشد، نمیتواند به تحلیل بنیادین و عمیق این پدیده بپردازد. بنابراین در ترسیم مختصات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، باید بازی متغیرهایی تاثیرگذار مانند لابیهای صهیونیستی، تسلیحاتی و لابیهای وابسته به نظام سرمایهداری در نظر گرفته شود.
منازعات صورت گرفته میان هیلاری کلینتون و ترامپ در جریان هفتههای اخیر وارد مرحله حساسی شده است. طی این مدت، شاهد طرح مسائل و موضوعاتی غیراخلاقی در قبال هر یک از دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر بودهایم. تحلیل شما از این مساله چیست؟
انتخابات فعلی ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا بستری برای انعکاس بنیانهای غیراخلاقی موجود در ساختار نظام سرمایهداری است. هماکنون شاهد هستیم که هر دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا در راستای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات دست به هر عملیزده و حریم خصوصی یکدیگر را به راحتی زیر پا میگذارند. از سوی دیگر، مسائل افشاشده از سوی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نشان دهنده اوج فساد در ساختار سیاسی آمریکاست. به عبارت بهتر، دو سیاستمداری که قرار است یکی از آنها بهعنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا برگزیده شود، دارای فساد اخلاقی هستند. در جریان رسوایی اخلاقی بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی، قاعدتا رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده آمریکا باید از سمت خود استعفا میداد اما شهروندان آمریکایی نسبت به عملکرد بیل کلینتون رضایت داشتند.
البته در آن زمان هیلاری کلینتون نیز نقش پررنگی در نجات همسر خود از آن مهلکه داشت! در هر حال متغیرهای مهمتری نسبت به مسائل اخلاقی در انتخابات ریاستجمهور آمریکا وجود دارد که مهمترین آنها نوع نگاه و بازی لابیهای تعیینکننده و تاثیرگذار در این
معادله است.
در نظرسنجیهای انتخاباتی و تا این زمان، هیلاری کلینتون توانسته است با اختلافی اندک از دونالدترامپ در نظرسنجیهای عمومی صورت گرفته در ایالاتمتحده آمریکا پیشی گیرد. این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
صورت مساله در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کاملا مشخص است. ترامپ با ادبیات تند و جنجالهایی که در صحنه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ایجاد کرده، دشمنان زیادی برای خود خریده است!
این نقطه ضعفترامپ در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر محسوب میشود. همین مساله منجر به اختلاف میان ترامپ و رقیب وی هیلاری کلینتون شده است. نظرسنجیهای انتخاباتی در ایالاتمتحده آمریکا نیز همین اختلاف را تایید میکند. تمام تلاشترامپ این است که بتواند با تاکید بر تامین رفاه اجتماعی و رفاه عمومی، آرای مردمیرا به سوی خود هدایت کند. ترامپ سعی دارد توان جنبش 99 درصدی که در جریان اعتراضات والاستریت نیز فعال بودند را به استخدام خود در آورد و خود را نماد تغییر وضعیت موجود نشان دهد. ترامپ جهت پیروزی در انتخابات و جبران فاصله خود با هیلاری کلینتون در مدت اندک باقیمانده دست به هر اقدامیخواهد زد.
اینکهترامپ سعی دارد خود را منتقد نظام سرمایهداری حاکم بر آمریکا نشان دهد، خود یک پارادوکس است زیرا نظام سرمایهداری آمریکا به صورت سنتی پشتیبان هر دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه بوده و بدون رضایت نظام سرمایهداری، اساسا امکان مانور سیاسی در فضای انتخاباتی آمریکا از سوی نامزدهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود ندارد.
در آن سو نیز هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر آمریکا، سعی دارد با تحریک اقلیتهای مذهبی و زنان علیه ترامپ و به گردش در آوردن آرای آنها به سود خود در انتخابات پیروز شود. حتی اخیرا شاهد بودیم که میشل اوباما، همسر باراک اوباما نیز سخنرانی مفصلی در همین راستا(جلب آرای زنان به سود هیلاری کلینتون)
صورت داد.
با این حال، همانگونه که اشاره کردم، نقش لابیهای صهیونیستی، سرمایهداری و تسلیحاتی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شاه کلید تحلیل و تفسیر صحنه سیاسی و انتخاباتی این کشور است. من چندی پیش کتابی را در خصوص آیپک و نحوه عملکرد آن منتشر کردم. با توجه به پشتوانه لابیهای صهیونیستی و قدرت نفوذ آنها، شاهد فعالیت این لابیها در فضای سیاسی آمریکا هستیم. بهعنوان مثال لابی آیپک یک لابی تاثیرگذار است که هم در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا نفوذ دارد و هم در حوزههای اقتصادی و تجاری دارای قدرت است. تلفیق قدرت سیاسی و اقتصادی لابی آیپک سبب میشود که این لابی در صدد تعیین سرنوشت سیاسی ایالاتمتحده آمریکا بر آید.
اخیرا دونالد ترامپ اظهار کرده است که در انتخابات ماه نوامبر صد در صد تقلب خواهد شد. این اظهارات ترامپ جنجال رسانهای زیادی در ایالاتمتحده آمریکا ایجاد کرده است. سخنان اخیر ترامپ در این خصوص را چگونه تحلیل میکنید؟
فارغ از اینکه ترامپ با چه نیتی این سخنان را مطرح کرده و نیت بهره برداری تبلیغاتی و رسانهای و انتخاباتی از آن داشته است، باید این نکته را مدنظر قرار داد که پارادایم و چارچوب انتخاباتی آمریکا قابلیت تقلب را در خود دارد. در جریان فضاحت واترگیت که در دوران ریاستجمهوری نیکسون صورت گرفت، شاهد این مساله بودیم. این موضوع مربوط به دزدی آرای عمومی در ساختمان وزارت کشور آمریکا بود. البته ابتدا جمهوریخواهان زیر بار این مساله نمیرفتند اما سرانجام نیکسون این اتهام را پذیرفت و از سمت خود استفا کرد. نکته جالب توجه اینکه بهرغم این موضوع، در آن زمان انتخابات دوباره برگزار نشد و جرالد فورد معاون نیکسون به جای وی در مسند ریاستجمهوری نشست.
بنابراین بافت انتخاباتی و سیاسی آمریکا اجازه تقلب را در آن میدهد. اعتراضاتی که در دوره به دیوان عالی آمریکا و درخصوص نحوه برگزاری انتخابات و نتایج آن صورت میگیرد، نشاندهنده همین موضوع است. از این روترامپ مساله تازهای را مطرح نکرده است. با این حال امکان دارد ترامپ سرنخهایی در این خصوص داشته باشد.
عملکرد باراک اوباما رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا را در طول هشت سال اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا او توانست تغییری در سیاستهای کاخ سفید صورت دهد؟
اوباما براساس فرمول رفتاری دموکراتها، سعی کرد روی دو مولفه «عدم مداخلهگری نظامی» و «مذاکره در حوزه سیاست خارجی آمریکا » تکیه کند. با این حال در پشت چهره ظاهرا آرام اوباما نیز همان سیاستهای استعماری و منفعتطلبانه آمریکا خودنمایی میکرد. او عملاهمان سیاستهای توسعهطلبانه را دنبال کرد. او با رژیم آل سعود در عربستان به تعامل پرداخت، رژیمیکه مسئول و بانی بسیاری از فجایع انسانی در منطقه و جهان اسلام است.
حمایت آمریکا از رژیمصهیونیستی نیز در دوران ریاستجمهوری اوباما ادامه داشت. شاید برخی مدعی شوند که امضای سند برجام و توافق هستهای با ایران دستاورد مهم سیاست خارجی اوباماست. اما اوباما در این معامله دست به حیله و نیرنگ زد و به تعهدات خود پایبند نماند. آنچه مسلم است اینکه فارغ از اینکهترامپ یا کلینتون در راس معادلات سیاسی و اجرایی آمریکا قرار گیرند، ما با نظامی مستکبر و سلطه گر مواجه هستیم. از این رو تفاوتی میان سیاستمداران آمریکا وجود ندارد.
در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما شاهد امضای سند توافق جامع مشترک میان ایران و اعضای 1+5 بودیم. هماکنون برجام یکی از بحثهای داغ انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. دفاع یا مخالفت دموکراتها و جمهوریخواهان نسبت به توافق هستهای ایران و اعضای 1+5 را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر من، مخالفت یا حمایت دو حزب اصلی آمریکا در قبال برجام سمبلیک است. آنچه مسلم است اینکه در سطح کلان، سیاست خارجی هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه یکسان است. بر این اساس هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، با گفتمان انقلاب اسلامی ایران و تاثیر عمیق فکری و اندیشهای این گفتمان در تقابل هستند و این تقابل، در حوزه سیاست خارجی آمریکا به صورتی عینی و آشکار متبلور شده است.
امکان دارد در موکدات لفظی، سران دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه روی مسائل مختلفی متمرکز شوند و حتی در این زمینه مخالفتهایی با یکدیگر داشته باشند اما رویکرد کلی آنها در حوزه سیاست خارجی یکسان است.
بر این اساس دموکراتها بیشتر روی مسائلی مانند حقوق بشر و خلع سلاح متمرکز میشوند و جمهوریخواهان به صورت سنتی نسبت به مداخله گری در امور کشورهای دیگر و دموکراسی تحمیلی خود به دیگر مناطق دنیا اقدام میکنند. با این حال کلان قضیه میان این دو یکی است. آنها در مسائلی مانند حمایت از رژیمصهیونیستی، تامین امنیت انرژی و بازدارندگی در مقابل ایران با یکدیگر اتفاق نظر و رویکردی مشترک دارند. بدیهی است که در چنین شرایطی باید درک عمیقی از صحنه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و مولفههای کلان دخیل در این رقابت سیاسی داشت. نباید این تصور نادرست را داشت که حضور یا عدم حضور هر یک از احزاب سیاسی در ایالاتمتحده آمریکا مولد تغییر در سیاست خارجی این کشور است.
وظیفه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در قبال دولتی که در ایالاتمتحده آمریکا بر سر کار خواهد آمد چیست؟ در این خصوص باید چه مطالباتی را از دولت بعدی در آمریکا مطرح کرد؟
آنچه مسلم است اینکه ما باید مطالبات خود در زمینه برجام را به صورتی جدی از دولت بعدی ایالاتمتحده آمریکا پیگیری کنیم.ما هماکنون تعهدات خود را انجام داده و در این خصوص میلیاردها دلار هزینه دادهایم. حال نوبت ایالاتمتحده آمریکاست که به تعهدات خود عمل کند. عملی که متاسفانه تا کنون انجام نشده است. در اینجا باید دولت ما براساس اصل مسئولیتپذیری دولتها، از دولت بعدی آمریکا بخواهد که به تعهدات خود در برجام پایبند باشد.