به تیتر صفحه حوادث روزنامهها، خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام و... دقت کنید. اخیرا به فواصل کوتاهی اخبار قصور پزشکی در رسانهها منتشر میشود، به گونه ای که در صفحات مجازی انواع هشتگها برای برپایی کمپینهایی برای دفاع از بیمارانی که به دلیل قصور پزشکی ناقص شده یا جان خود را از دست داده اند، به راه افتاده است.
انگار دیگر مانند سابق از پزشکان «پنجه طلایی» در اتاق عمل خبری نیست، انگار بیمارستانها دیگر مامن گرمی برای وجود بیمارانی که به آن پناه برده اند، به حساب نمیآیند و انگار دیگر نمیتوان به اعتبار پزشک معتبری به اتاق عمل رفت، چرا که ممکن است برگشتی در کار نباشد و جانتان به دست برخی پزشکان جوان جویای نامی بیفتد که به نام پزشکی مشهور شما را زیر تیغ میبرند.
خدا آن روز را نیاورد که قشری از جامعه خطایی بکند، آنگاه دیدگاه مردم به حدی تغییر میکند که با کوچکترین جرقه ای دودمان آن گروه را به باد میدهند. این روزها پیکان تند و تیز نگاهها به سوی جامعه پزشکان نشانه رفته است و کلیه اعمالشان از زیر ذره بین درشت نمای مردم، مسئولان و رسانهها رصد میشود، تا جایی که اخیرا کوچکترین خطای پزشکان در بوق و کرنا شده و جامعه پزشکی بیشتر از پیش به حاشیه رانده شده اند.
آنچنان که وقتی در میان مردم حرف از آنان میشود، موضعگیری کرده و با بی اعتمادی و نیش و کنایه از پزشکان یاد میکنند و این در حالی است که شرایط جامعه پزشکی روز به روز وخیم تر شده و اعتبارشان نیز زیر سوال رفته است، چرا که روزگاری دستان معجزه گر و پر توان پزشکان سلامتی را به بیماران بر میگرداند و آنها جان دوباره میگرفتند، اما حالا باید بیماران با سلام و صلوات خود را به تیغ جراحان بسپارند تا مبادا قصوری که معمولا جانبدارانه از آن به خطا یاد میشود جان آنان را نیز نگیرد؛ قصورهایی که واکاوی آنها نشان میدهد که یکی از دلایل آن انجام عملهای سنگین و پر مخاطره توسط پزشکان ناوارد جویای نامی است که با سوءاستفاده از نام پزشکان مشهور درصدد جلب نظر بیماران و منفعت بیشتر هستند، به گونه ای که وقتی بیماران به پزشکان معروف و سرشناس مراجعه میکنند، پزشکان دیگری که تازه فارغ التحصیل شده اند آنها را معاینه یا حتی عمل میکنند و در این میان تنها با جان بیماران رنجوری که به پزشکان معتبر مراجعه کرده اند، بازی میشود.
نمونه بارز آن پرونده جنجالی عباس کیارستمی، کارگردان سینمای ایران است که به داغ ترین پروندههای موجود در حوزه پزشکی تبدیل شده و مدتهاست که نقل محافل شده است، چراکه آنطور که عنوان میشود این هنرمند بزرگ قبل از انجام عمل جراحی پزشک خوشنام و مشهوری را برای درمان خود مشخص کرده بود، اما به یکباره در اتاق عمل صفحه برگشت و پزشک دیگری جایگزین پزشک معالج او شد و انجام عمل جراحی را به عهده گرفت، تا جایی که این مساله خطای پزشکی جبران ناپذیری را به بار آورد و جامعه هنری را برای همیشه داغدار کرد.
با پر رنگ شدن پرونده پزشکی عباس کیارستمی و انواع مختلف قصور پزشکی در میان آحاد مردم زنگ بی اعتمادیها نسبت به جامعه پزشکی بلندتر از پیش به صدا در آمده است، چون در اغلب موارد این بی اخلاقیها و هنجارشکنیها به بیمار و خانواده اش اطلاع داده نمیشود و پنهانی بیمار در عمل انجام شده قرار میگیرد و این در حالی است که بسیاری از این پروندهها اصلا رسانه ای نشده و آمار مشخصی از آنها در دست نیست. با وجود این، با کمی دقت نظر و تامل در مییابیم که این مساله نشات گرفته از ضعف وزارت بهداشت است که بر این امور نظارت کافی نداشته و پس از بروز حادثه تازه کمر همت را بسته و برای دلجویی از بیماران آن هم اگر زنده مانده باشند به صف عیادت کنندگان میپیوندد و در تلاش است تا خانوادههای بازماندگان را با ماده و تبصرههای رنگارنگ آرام کند. از سوی دیگر، همیشه و همه جا در محافل رسانه ای متولیان امر از این مساله به عنوان تخلف آشکار یاد کرده و اشد مجازات را برای آن تعیین کردهاند، در حالی که اگر به موقع جلوی تخلفهای پزشکی گرفته شود، این همه بحران به بار نمیآورد.
با وجود این، مردم با دست به دست چرخاندن این تخلفات و قصور پزشکی در فضای مجازی و پیوستن به انواع کمپینها قصد دارند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند تا بلکه تخلفات پنهانی دوباره جان عده ای از بیماران را بر اثر این بیمسئولیتیها و عدم نظارتها به مخاطره نیندازد، چرا که همه میدانیم جامعه پزشکی قسم یاد کرده است که به بیماران جان ببخشد نه آنکه جان آنها را بگیرد. بنابراین ضروری است با پیگیری مسئولان مربوطه دوباره این اعتبار به پزشکان برگردد و تاری دید و افکار منفی عموم مردم نیز نسبت به این قشر زحمتکش جامعه برطرف شود.
تربیت دستیاران پزشکان، بازی با جان بیماران
یک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس درباره استفاده از نام پزشکان معتبر توسط پزشکان جوان در عمل جراحی در گفتوگو با «آرمان امروز» میگوید: در رابطه با این مساله دو احتمال وجود دارد. احتمال اول انجام عمل در بیمارستانهای آموزشی است که در این بیمارستانها، بیماران تحت عنوان یک پزشک معتبر بستری میشوند و نباید انتظار داشته باشند که همان پزشک آنها را عمل کند، بلکه دستیاران آن پزشک تحت نظر او عمل جراحی را برایشان انجام میدهند. حیدرعلی عابدی میافزاید: یعنی سیستم دانشگاهی به این صورت است که هر استاد دانشگاه باید چند نفری را در رابطه با تخصصها تربیت کند. به همین دلیل این کار توسط دستیاران پزشکان معتبر انجام میشود و این در حالی است که خود بیماران هم در جریان این موضوع هستند و این اتفاق در دنیا مرسوم است.
کار از شاگرد است و پول به جیب استاد میرود!
عابدی ادامه میدهد: اشکال در این نوع از عمل جراحی زمانی پیش میآید که دستیاران برای جلوگیری از خطا با مشورت و نظارت استاد عمل میکنند، مهر استاد میخورد و پول به حسابش واریز میشود، در حالی که باید این سیستم توسط وزارت بهداشت و درمان اصلاح شود تا بیماران هزینهای را متحمل نشوند، چرا که این اتفاق اصلا جایگاه عقلی، قانونی و شرعی ندارد. او بیان میکند: احتمال دوم هم این است که فرزندان و اقوام با فامیلی مشابه پزشکان مشهور و خوشنام، تخصص میگیرند و بیماران هم به عنوان پزشک خوشنام به آنها مراجعه میکنند، در حالی که فقط تشابه فامیلی است. به نظر من اینجا هم خطایی صورت نگرفته و باید خود بیماران تحقیق و بررسی کنند. این عضو کمیسیون بهداشت و درمان درباره عدم آگاهی بیماران توضیح میدهد: باید بیماران قبل از مراجعه به پزشک تحقیق و تفحص کنند. ما نمیتوانیم عدم آگاهی خود را به گردن دیگران بیندازیم و بگوییم دیگران مقصر هستند که به ما آگاهی نداده اند.
شکایتی که دیگر سودی ندارد
عابدی با اشاره به اینکه اگر عمل جراحی توسط فردی دیگری غیر از پزشک مورد نظر بیماران انجام شود جرم است، خاطرنشان میکند: بیمار وقتی برای انجام عمل جراحی حاضر میشود، باید فرم رضایت عمل را پر کند که در آن نام پزشک قید شده است. اگر پزشک دیگری عمل جراحی را انجام دهد و اتفاقی بیفتد، در صورت شکایت بیمار، پزشک نامبرده مسئول است و این عمل تخلف محسوب میشود، تا جایی که به شدیدترین شکل ممکن با آن پزشک برخورد میشود. به نظر من این کار بسیار بعید است و پزشکی جرات نمیکند که آن را انجام دهد، چون تخلف آشکاری است.
داغی قصور پزشکی با کمبود مراکز مشاوره
این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه یکی از مشکلات سیستم پزشکی نبود مشاوران رسمی است، میگوید: ما باید مراکز مشاوره پزشکی داشته باشیم که بیماران قبل از اینکه به پزشک مراجعه کنند پیش مشاوره بروند و ببینند آیا نیاز است که پیش متخصص بروند یا نه؟ عابدی با ذکر مثالی میافزاید: فردی سر درد ساده دارد و باید به پزشک داخلی یا جراح مغز و اعصاب مراجعه کند، اما پیش فلان متخصص میرود. هم پول ویزیت میدهد و هم وقت صرف میکند و جالب آنکه بعدا متوجه میشود که انتخابش اشتباه بوده است. او تاکید میکند: بنابراین اگر مراکز مشاوره پزشکی وجود داشته باشند که با حداقل دریافت حق مشاوره مردم را راهنمایی کنند، در این زمینه بسیار کمک کننده است.