داستان دراماتیک، پیچیده و پرکششِ انتصاب استاندار خوزستان در دولت چهاردهم سرانجام بعد از ظهرِ ۲۹ مهر ماه و در محل جلسات هیات دولت به ایستگاه پایانی رسید و محمدرضا موالیزاده با تغییرات دقیقه نودی معادلات حاکم بر فضای رقابت میان گروههای ذینفع سیاسی در استان و پایتخت، به عنوان استاندار جدید خوزستان راهی خیابان فلسطین اهواز شد.
این برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران است که یک مدیر اجرایی و سیاستمدارِ عرب از سوی کابینه به عنوان استاندار خوزستان معرفی میشود. یک سنتشکنی قابل توجهِ دیگر از جانب دولت مسعود پزشکیان در پروندهی انتخاب استانداران که پس از فرستادن اولین استاندار سنی به سنندج، اینک اولین استاندار عرب را نیز به اهواز میفرستد. باراک اوباما در ساعات آغازین کمپین انتخاباتیاش برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و در جلسه با مدیران و استراتژیستهای کمپین از جمله دیوید پلاف و دیوید اکسلراد، در پاسخ به همسرش میشل که از او خواسته بود دلیلی قانعکننده برای کاندیداتوری بیاورد، گفته بود: «نمیخواهم کودکان سیاهپوست این سرزمین که این روزها به مدرسه میروند، عالیترین مقام در ساختار سیاسی آمریکا را دستنیافتنی ببینند». و حال، منصب استانداری خوزستان دیگر برای عربهای ایرانی دستنایافتنی نیست و کودکانی که این روزها در مدارس سوسنگرد و هویزه و شادگان تحصیل میکنند، زین پس میتوانند در پاسخ به پرسش معروفِ «میخواهید در آینده چکاره شوید؟»، با فراغ بال بگویند: استاندار خوزستان!
علاوه بر این، با نگاهی اجمالی به سوابق سیاسی و اجرایی استاندار جدید خوزستان، میتوان از همین حالا امیدوار بود که موالیزاده پا را از حیطهی اختیارات یک استاندار فراتر نگذارد و از جمله، به سان برخی استانداران پیشین، به دخالت در حوزهی سیاستورزی حرفهای تشکّلهای سیاسی استان نپردازد و این حوزه در دوران استانداری موالیزاده نفسی به راحت بکشد. این فرصت قابل اعتنایی خواهد بود تا جبهه اصلاحات استان در حضور استانداری که نه تنها به امورات جبهه ورود نخواهد کرد که به احتمال فراوان، از کنشگری سیاسی، حزبی و جبههایِ اصلاحطلبان در برابر عدم رواداریِ برخی نهادهای خارج از دولت حمایت خواهد کرد، به تجدید قوا بپردازد و به عنوان تشکّل اصلی اصلاحطلبان در استان، نقشی محوری در سپهر سیاست خوزستان ایفا کند. علاوه بر اصلاحطلبان، اصولگرایانی که بخواهند بدون بهرهمندیِ همیشگی و قدیمی از رانت قدرت، به کنشگری عادلانه در فضای سیاسی استان بپردازند نیز بالتبع باید از آغاز به کارِ استاندار جدید استقبال کنند.
هرچند نام محمدرضا موالیزاده در لیست تعدادی از گروههای سیاسی و نهادهای مشورتی برای استانداری خوزستان دیده میشد اما باید پذیرفت تنها ستاد انتخاباتی مرکزی مسعود پزشکیان در استان و رییس آن یعنی مسعود صفاییمقدم بودند که در کل پروسهی طولانی و پیچیدهی انتصاب استاندار، علی رغم تمامی فشارها و وعدهها، مصرّانه بر سرِ نام موالیزاده ایستادند و در این میان، صفاییمقدم به رغم توصیه و اصرار برخی مقامات ارشد دولت و وزارت کشور، حتی حاضر نشد گزینهی دومی به عنوان آلترناتیو احتمالیِ موالیزاده به پاستور و فاطمی معرفی کند.
به دیگر سخن و با انتخاب تنها گزینهی ستاد پزشکیان در خوزستان به عنوان استاندار، نه تنها خستگی هفتهها کار طاقتفرسایِ ستادی آن هم در شرایط نابرابر با دیگر رقبا از تن اعضای ستاد به در آمد که اینک باید امیدوار بود که در دوران حضور موالیزاده در استانداری، اعضای ستادهای پزشکیان در سرتاسر استان مورد تعامل و مشورت جدی از جانب مدیران ارشد دولت محلی در مرکز استان و شهرستانها قرار گیرند. در این رابطه، کافیست فضای سیاسی کنونی خوزستان را با استانهایی نظیر اصفهان و یزد که انتصاب استاندارانی خارج از لیست ستادها، موجبات دلسردی اعضای ستاد و بدنهی هوادار را فراهم آورده است، مقایسه کنیم تا یک بار دیگر به ارزش انتخاب موالیزاده پی ببریم.
استاندار جدید خوزستان به گواهی سوابق گذشتهاش در استان و پایتخت، همواره تعامل مثبت و روابط مساعدی با تمامی احزاب و گروههای سیاسی توسعهگرا، فارغ از آبشخورهای فکری سیاسی آنها داشته است. امری که میتواند مسئلهی توسعه در استان را از یک امر تزیینی به مفهومی جدی و موردِ پیگیری ویژه تبدیل کند. موالیزاده البته ضمن اینکه طبیعتاً باید با تمامی نهادهای غیردولتی در استان تعامل مثبت و همافزا داشته باشد اما او اینک مرهون و مدیونِ نهادهایی ای قبیل مجمع نمایندگان مجلس و خبرگان که گزینههای دلخواهشان چهرههای شناختهشدهی دیگری بودند، نیست.
واقعیتی که میتواند استقلال و اقتدار قوهی مجریه در استان را به موازات روابط سازندهی دولت محلی با سایر مراکز قدرت حفظ کند و تحکیم بخشد.