کد خبر: ۳۳۸۷۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۸
شأن و منزلت قاضی در تمام جهان با فرض وفور شرط عدالت، انصاف و تخصص در ایشان از نوع اعلا بوده، با این وجود چنانچه رابطه نسبی یا سببی و یا حتی رابطه ی خادم و مخدومی یا انتفاعی، او یا همسر یا فرزندانش را به یکی از طرفهای دعوی پیوند بدهد، با وجود منزلت عالی و فرض وجود عدالت اما حق قضاوت در آن دعوی را از دست می دهد. وقتی نگاه قانونگذار نسبت به دادرسان و قضات اینگونه باشد، تکلیف سایر اشخاص که به حکم قانون کاری شبیه به دادرسی را در پیش گرفته اند، معلوم‌ است و قطعا با وجود هر گونه رابطه انتسابی عرضی یا طولی بویژه نوع مادی و خصوصاً اگر رابطه نوعی اشتراک در منفعت را به اذهان متبادر کند، در چنین حالتی رای آن شخص نسبت به قضیه ی طرح شده فاقد وجاهت قانونی بوده و باطل تلقی می گردد.
هیات حل اختلاف استان می تواند پایان بخش شبهه قائم بر یک عزل جهت دار باشد

آراس _ هیاتهای حل دختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی استان و حتی مرکز از جمله مراکز تصمیم گیری هستند که فعالیت ذاتی آنها در شق دادرسی و حل اختلاف قرار می گیرد لذا جهات رد قاضی و دادرس به دلایلی از قبیل وجود انتساب فامیلی، رابطه خادم و مخدومی بگونه ای که بصورت منظم حقوق دریافت کند یا بواسطه یکی از طرفهای دعوی در شغلش ارتقا پیدا کرده باشد و هر نوع منفعت مشترک دیگر نیز شامل اعضا این هیاتها می شود و آن عضو یا اعضا صلاحیت رسیدگی یا اظهارنظر به پرونده های مرتبط به موارد پیش گفته را نخواهد داشت.

فلسفه ی کلی این ممنوعیت آن است که تصمیم گیری در این هیاتها در قالب اکثریت مطلق صورت می پذیرد و یک رای از جانب هر کدام از اعضا می تواند سرنوشت یک پرونده را به جهت و سمتی که عضو مزبور می خواهد دگرگون کند لذا بحکم انسان بودن عضو، فرض اینکه ایشان تحت تاثیر مسائل احساسی و عاطفی یا انتفاعی ناشی از وجود نسبت فامیلی، اغراض و منافع شخصی یا رابطه استخدامی و حتی اشتغال نزد یکی از طرفهای متخاصم و دریافت حقوق از آن طرف یا هر نوع امر دیگر، وجود دارد بنابراین دور ساختن چنین عضوی از ترکیب هیاتها و جایگزین کردن شخصی دیگر، نه تنها شبهه و شائبه خروج رای صادر شده از چارچوب عدالت را منتفی می سازد بلکه چنین اقدامی بیانگر قانونمندی و قانونمداری هیات بوده و منجر به جلب اعتماد عمومی نسبت آن خواهد شد.برای اینکه مخاطب خاص این مقال در جریان حساسیت این موضوع قرار بگیرد، بشکل اجمالی به مواردی که به صراحت قانون شامل قضات و دادرسان، کارشناسان، داوران، اعضا هیاتهای مالیاتی و حتی گواه و شهود می شود قانون آنها را از ابراز نظر منتهی به حکم منع کرده است، اشاره می نماییم:

ماده ۹۱ آیین دادرسی مدنی اعلام داشته است که دادرس در مواردی که ایشان قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد. همچنین اگر دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند، در این موارد حق دادرسی ندارد.ماده ۴۶ آیین دادرسی کیفری نیز به دو امر بالا در کنار سایر موارد اشاره کرده است.در همین راستا دادستان چنانچه موارد مذکور پیش بیاید مکلف به امتناع از رسیدگی است و در غیر اینصورت مخاطب می تواند به دادگاهی که دادستان در آن ماموریت دارد شکایت کند.در خصوص داوران منتخب و لزوم بی طرفی آنها از جمله وجود رابطه ی خادم و مخدومی با یکی از اصحاب دعوی یا ذینفع بودن ایشان با یکی از آنها نیز از مواردی است که منجر به نقض اصل عدالت و در نهایت بطلان خواهد شد. بنابراین قاعده فوق شامل داوران نیز می شود.

بموجب ماده ۲۰۹، بازپرس نیز مکلف است پیش از تحقیق، حرمت و مقدار مجازات شهادت دروغ یا کتمان شهادت را به شاهد تفهیم کند، همچنین پیرامون قرابت سببی یا نسبی و نسبت به وجود رابطه خادم و مخدومی شاهد یا مطلع با طرفین پرونده کتبا سئوال نماید و پاسخ در برگ مخصوص درج شود.هدف از بیان موارد فوق تبیین حساسیت و اهمیت کلیه ی اموری است که تصمیم گیری در آنها موجب ایجاد یا زوال حق از شخص یا اشخاصی می شود.خیلی جالب است که این مسئله محدود به قضات و دادرسان و داوران و... نیست و بعنوان مثال شامل هیاتهای حل اختلاف مالیاتی نیز می شود.

بند ۱۱ دستورالعمل دادرسی مالیاتی در خصوص اعضا حل اختلاف مالیاتی در مواردی همچون قرابت نسبی و سببی تا درجه سوم از هر طبقه، از موارد ممنوعیت اعلام نموده است. همچنین عضو یا اعضای هیات حل اختلاف مالیاتی اگر قیم یا مخدوم مودی باشند یا مودی مباشر یا متکفل امور عضو هیات یا همسر او باشد و از همه اینها مهمتر، وجود رابطه شراکت بین عضو هیات حل اختلاف با مودی و چنانچه مودی شخص حقوقی باشد، سهامدار، نماینده، یا عضو هیات مدیره یا مدیر عامل یا بازرس قانونی و... همه اینها مانع از رسیدگی توسط عضو مزبور خواهد شد زیرا شائبه ی جانبداری قابل انتفاء نخواهد بود.در همین خصوص اگر عضو هیات حل اختلاف مالیاتی و حتی همسر و فرزندان او دارای نفع شخصی در موضوع مورد رسیدگی باشند، عضو مزبور حق بقاء و اظهار نظر و شرکت در اتخاذ تصمیم را ندارد.

این روند محدود به موارد یادشده نشده نیست و شامل موارد دیگر از جمله کارشناسان نیز می شود و چنانچه مواردی از رد کارشناس بدلایل پیش گفته یافت بشود، نظر کارشناس که مبنای یک تصمیم قرار می گیرد، رد خواهد شد. نظر کارشناسان برای افرادی که از آنان حقوق دریافت کنند یا برای آنها کار می کنند (حتی اگر دولت باشد) قابل قبول نخواهد بود زیرا به ضرر طرف مقابل فرض می شود. *دامنه ی این نوع ممنوعیتها و به تعبیری محدودیتها که با هدف احقاق هر چه بیشتر حق صورت می پذیرد و در قوانین و رویه های مختلف حقوقی نیز مورد تاکید قرار می گیرد تا بدانجا پیش می رود که حتی در معاملات (قانون مناقصات) با هدف نفی هر گونه تبانی احتمالی نیز مورد تاکید قرار گرفته است.

بند الف ماده ۱۶ قانون مناقصات ورود شرکتهای دارای هیات مدیره مشترک یا سهامدار مشترک موثر در تصمیم گیری را با این استدلال که آن اعضا منافع مشترک دارند و پیشنهادات انها در یک راستا است رابشکل ضمنی منع کرده است. همه اینها را گفتیم تا فقط و فقط بر مسئله ی مهم شرایط اعضای هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی استان خوزستان از جهت رفع شبهه ی ناشی از مصداق بودن عضوی از اعضا (انتساب یا ارتباط انتفاعی با یکی از طرفین دعوا) اشاره ای بکنیم و از این رهگذار، ضمن اشاعه ی فرهنگ اطلاع ذینفعان از حقوق قانونی خود، به کُلیت هیات مزبور از جهت استقرار کامل و شفاف آن در جایگاه قانونی نیز خدمتی کرده باشیم.

نگارنده ی این سطور با توجه به دوری و بُعد موقعیت جغرافیایی - خدمتی و مسکونی اعضای هیات از جمله رییس هیات، ریاست دادگستری استان و ۲ نماینده مردم بهبهان و ایذه با حوزه جغرافیایی ماهشهر و بندر امام، هر گونه مصداق یا قرینه ی دال بر وجود یکی از موارد پیش گفته را دور از انتظار می بیند اما با توسل به قاعده استنباط بسیط از همراستایی و تقارب مکانی و شغلی نماینده ی شورای اسلامی استان در هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایت (حداقل با یکی از اطراف اصلی دعوی) بررسی موضوع در جهت اثبات یا نفی ارتباطات شغلی، مالی و انتفاعی که قطعا بر تثبیت اصل عدالت در هر گونه تصمیم گیری توسط هیات موثر خواهد بود را ضروری می داند و بطور جدی حساسیت مخاطبان در این زمینه را تمنا می کند.

رییس هیات برای زوال شبهه ی احتمالی و مستنداً به ماده ی ۱۲ آیین نامه ی اجرایی بررسی موضوع را در دستور کار خود قرار بدهند. هر کدام از اطراف دعوی نیز حق خواهند داشت با ارایه دلایل و مستندات لازم در این زمینه اقدام و احقاق حق نمایند.همانطور که گفته شد، ماهیت این مباحث ذاتاً حقوقی است و با فرض تنویر افکار عمومی و خصوصی (اعضای هیات) تهیه می گردد. در همین راستا و در ادامه لزوم حاکمیت شفافیت و اجتناب از هر اقدام شبهه انگیز، از ریاست شورای اسلامی استان تقاضا می شود احتمالاتی از قبیل وجود رابطه ی شغلی (خادم و مخدومی بواسطه یک شرکت) عضو شورای استان در هیات حل اختلاف با یکی از اطراف اصلی دعوی را بررسی کنند. کسب اطلاعات مبنی بر وجود رابطه فی مابین عضو هیات و یکی از طرفهای دعوی بویژه در مسئله ی ارتقاء اداری و مالی عضو در آن شرکت و خصوصا اگر این ارتقا و دریافت حقوق بواسطه مدیر عامل شرکت که بعنوان یکی از اطراف دعوی است صورت پذیرفته باشد.

به بیانی واضحتر، در صورت صحت چنین فرض و احتمالی، بصورت اجمالی پرسیده یا بررسی شود که، عضو شورای اسلامی استان که بعنوان عضو هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات شوراهای اسلامی استان معرفی شده است، آیا رابطه ای تحت عنوان دریافت حقوق و مزایای ماهانه از شرکتی که یکی از طرفهای دعوا سمتهای مدیر عامل و رییس هیات مدیره را در آن داشته و دارد، دریافت کرده و می کند یا خیر؟تاکید می شود، در صورت صحیح بودن آنچه گفته شد، رییس شورای اسلامی استان برای اجتناب از هر گونه شبهه مبنی جانبداری یا شائبه ی عدم استقلال و بی طرفی عضو مزبور، از اختیارات قانونی خود استفاده و با ارایه دلایل به دبیرخانه هیات حل اختلاف و هماهنگی با رییس آن (استاندار) اقدام به معرفی شخصی دیگر نمایند.این بحث فنی و حقوقی که برای تدوین آن واقعا وقت گذاشته شد و با هدف حاکمیت قانون تهیه گردید را با امید به اینکه مورد توجه و استفاده ی مخاطبان بویژه رییس هیات حل اختلاف، رییس دادگستری استان و رییس شورای اسلامی استان واقع شود را در همینجا به پایان می بریم و مجددا تاکید می کنیم که طبیعت برخی مباحث حقوقی و وسعت و پراکندگی موضوعات در آنها، نویسنده را مجبور به زیاده نویسی می کند که امیدوارم خوانندگان خوب این را نیز بر راقم سطور بالا ببخشایند.

 علی عبدالخانی -  روزنامه نگار


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: