خشونت در هیچ جامعه ای پسندیده نیست زیرا می تواند از نظر روحی و روانی آثار جبران ناپذیری روی کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان برجای گذارد از این رو جامعه ای پویا و سرزنده است که از این عارضه اجتماعی بدور باشد.
کودکان نخستین قربانیان خشونت در جامعه هستند چون به سرعت آن را درونی می کنند و سپس در اشکال مختلف بروز می دهند. بنابر این شیوع این عارضه در جامعه یک رویکرد نامطلوب است و هیچ کسی از آن نفع نخواهد برد.
خشونت یک بیماری اجتماعی است که در اشکال مختلف فیزیکی و لسانی در جامعه وجود دارد. اگر این عارضه در جامعه امکان رشد یابد اجتماع روی آرامش به خود نخواهد دید و نسلی خشن تربیت خواهد شد.
خشونت چنانچه در جامعه ای گسترش یابد ممکن است این بیماری در تمام گروه های سنی اشاعه یابد که کنترل و مهار آن با دشواری همراه خواهد بود.
اکنون سئوال اینجاست که خشم این افراد چرا و از کجا سرچشمه گرفته و برای مهار این سیل عظیم خشم های آشکار و نهفته چه باید کرد.
واکاوی خشونت در جامعه، ایرنا را بر آن داشت تا در میزگرد تخصصی « علل افزایش خشونت » با حضور دکتر سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، دکتر احمد بخارایی مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران و دکتر محمد حاتمی معاون سازمان نظام روانشناسی، این موضوع مهم را در بوته نقد و نظر قرار دهد.
خشونت را زور فیزیکی یا روانی و اجتماعی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواسته شان، تعریف کرده اند و آن را به انواعی نیز از جمله خشونت جسمی، روحی، جنسی و خشونت در زبان تقسیم بندی کرده اند.
**خشونت، اختلال روانی است
معاون سازمان نظام روانشناسی در تعریف مفهوم خشونت می گوید: خشونت ، نوعی ناسازگاری تلقی می شود و از جمله اختلالات روان به شمار می رود.
دکتر محمد حاتمی معتقد است که خشونت براثر حرف نزدن و نداشتن تعامل با یکدیگر حاصل می شود و می افزاید: همه ما دوست داریم با دیگران حرف بزنیم و اگر این تعامل نباشد زندگی معنا ندارد اما گاهی این حرف زدن با چالش هایی روبرو شده و نوع حرف زدن تغییر می کند.
وی تاکید می کند: خشونت از نظر من نوعی حرف زدن با دیگران یا با خود است که گاهی به یک رفتار روحی بدل شده و گاهی نیز اگر چند نفر با هم در این نوع حرف زدن، هم آوایی داشته باشند به یک خشونت اجتماعی تبدیل خواهد شد.
معاون سازمان نظام روانشناسی تصریح می کند: هنگام خشونت، حرف زدن با بار پرخاشگری همراه است و فرد با شدتی فراتر از حالت عادی، صحبت می کند.
حاتمی تاکید می کند: خشونت یک رفتار است که نیاز به نقد دارد زیرا منجر به ناسازگاری اجتماعی می شود.
**تهدید و تمسخر، خشونت به شمار می روند
معاون سازمان نظام روانشناسی در ادامه به تشریح انواع و مصادیق خشونت می پردازد و می گوید: خشونت به انواعی مانند سوء استفاده جسمی و جنسی تقسیم بندی می شود.
حاتمی تصریح می کند: از نظر روانشناسی حتی کسی که فرد دیگری را تهدید یا تحقیر یا تمسخر می کند، دچار خشونت شده است.
وی می افزاید: کسی که توهین و فحاشی می کند، از چراغ قرمز عبور می کند و حتی کینه به دل می گیرد و از کسی کدورت دارد ، خشونت دارند.
این کارشناس ادامه می دهد: حتی یک نگاه بی اعتمادی به طرف مقابل، اعضای خانواده یا محیط کار نیز در زمره رفتارهای خشونت بار قرار می گیرد؛ کسی که رفتار شیطنت آمیز دارد یا در یک مجموعه همکاری نمی کند، خودش را کنار می کشد، از اشکال مختلف خشونت است.
به گفته حاتمی، خشونت، فرآیند ذهنی است و جنبه های بیرونی و درونی دارد.
**مشکلات روانی، علت اصلی خشونت ها
حاتمی که عضو انجمن روان درمانی ایران نیز هست در ادامه به چرایی افزایش خشونت در جامعه می پردازد و می گوید: سازمان جهانی بهداشت ریشه رفتار از جمله رفتار خشونت آمیز را در چهار مولفه زیستی ، روانی ، اجتماعی و معنوی می داند.
وی می افزاید: بخش زیستی می تواند ابعاد مختلفی از جمله ریشه های فرهنگی رفتار را در بر گیرد.
معاون سازمان نظام روانشناسی ، علت اصلی اغلب پرخاشگری های اجتماعی و اکثر خشونت ها را مشکلات روان می داند.
حاتمی درعین حال تصریح می کند: البته مسائل دیگری مانند مسائل اجتماعی نیز در کنار اختلالات روانی برای پدیده خشونت مطرح هستند.
وی خاطرنشان می کند: سازمان جهانی بهداشت ، مسائل اجتماعی از جمله محرومیت های اجتماعی ، بی عدالتی ، آشفتگی های اجتماعی ، تعاملات بی ضابطه درون اجتماعی ، رویکردهای نادرست نظام آموزش و پرورش ، عوامل خانوادگی ، فقر و مخاطرات اقتصاد را از عوامل خشونت می داند.
**آمارهای نگران کننده آسیب های اجتماعی و رابطه آن با خشونت
حاتمی که استاد دانشگاه خوارزمی نیز هست، دهه های انقلاب را به چهار دهه تقسیم می کند و می گوید: در هر دهه، دشمنان کشور با ابزارهایی از جمله تهدیدات امنیتی، فرهنگی و اقتصادی تلاش در ترویج خشونت در کشور داشتند و اکنون نیز در این دهه با تهدید آسیب های اجتماعی روبرو هستیم.
وی می افزاید: آمار آسیب های اجتماعی و اختلالات روان در جامعه چه از نظر نرخ اعتیاد و طلاق و ناسازگاری های اجتماعی و چه از نظر نرخ افسردگی و اختلالات روانی ، نگران کننده است.
این کارشناس خاطرنشان می کند: باید تهدید آسیب های اجتماعی را جدی بگیریم زیرا از نظر نرخ اختلالات روان و آسیب های اجتماعی با یک بحران مواجه هستیم.
وی ، شکاف نسلی ، نابرابری های اجتماعی ، شعارزدگی جامعه و الگوی اشتباهی را که از سوی مسئولان ارائه می شود، از دیگر عوامل خشونت برشمرد.
**خشونت ابزاری برای مطالبه خواسته ها شده است
دکتر سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این میزگرد نیز درباره بروز و چرایی افزایش خشونت در جامعه می گوید: مردم بر حسب تجربه دریافته اند که هرجا دست به خشونت بزنند به هدفشان دست پیدا می کنند.
وی می افزاید: امروز زبان خشونت تبدیل به ابزاری برای رسیدن به نظرات و خواسته ها شده است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در بخش دیگر سخنان خود به مساله شیوع بالای ضرب و شتم به عنوان یکی از مصادیق خشونت در جامعه اشاره می کند و می گوید: دومین و سومین پرونده قضایی کشور مربوط به ضرب و شتم است.
موسوی چلک می افزاید: ضرب و شتم نوعی از خشونت است که البته معلول است و باید به دلایل بروز آن توجه کرد؛ این اتفاق نتیجه تصمیم سازی درحوزه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است.
وی خاطرنشان می کند: برای تحلیل و بررسی دلیل بروز خشونت باید از منظر سیاستگذاری و اجرا به خشونت نگاه کنیم تا بتوانیم تحلیل درست داشته باشیم.
**تبعیض، خشونت می آورد
چلک که مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی کشور نیز هست، تبعیض را از دیگر بسترهای بروز خشونت می داند و می گوید: ساکنان حاشیه کلان شهرها، بدون هیچ امکانات ابتدایی زندگی می کنند که این مساله زمینه ساز بروز خشونت است.
وی می افزاید: این مناطق زمینه های بروز بحران های اجتماعی را فراهم می آورند چون احساس تبعیض استعداد بروز رفتار خشونت آمیز را مهیا می کند.
**تجربه تلخی که تبدیل به خشونت می شود
دکتر احمد بخارایی مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران نیز در این میزگرد در خصوص علل بروز خشونت در جامعه می گوید: مشاهده، تجربه و سیاست های تشویقی و تنبیهی موجب می شوند که شاهد بروز دوباره و سه باره خشونت در جامعه باشیم .
وی می افزاید: فرد هر چه بیشتر ببیند تقلید می کند یا اینکه خودش تجربه خشونت در دوران کودکی داشته باشد، بعدها خشونت را از خودش بروز می دهد. همچنین اگر در زمانی که خشونتی اتفاق نمی افتد، سیاست های تشویقی باشد، این اتفاق نیفتادن خشونت تکرار می شود و برعکس اگر هنگام خشونت، تنبیهی نباشد، خشونت تکرار خواهد شد که البته همه اینها به نظر من یک نوع علت یابی سطحی و یک نوع تبیین حداقلی است.
**خشونت امروز نتیجه فرهنگ دیرینه است
بخارایی که عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور نیز هست ، می گوید: زمانی بجای واژه «شما» از واژه «تو» استفاده می کنیم یا فحش می دهیم که اینها مظاهر «خشونت نمادین» است.
وی می افزاید: رفتارها نیز می توانند از مظاهر خشونت نمادین باشند بطورمثال اگر فردی دو دگمه پیراهنش را باز نگهدارد یا اینکه نوع خاصی لباس بپوشد یا مردان بخواهند بدن خود را نشان دهند اینها نشانه های نمادین خشونت است.
بخارایی خاطرنشان می کند: اگر تمام این مجموعه را در نظر بگیریم از مرحله ذهنی تا نشانه های خشونت ، اینها به نحوی ریشه در فرهنگ دارند و عمیق هستند اینگونه نیست که خشونت فقط محصول شرایط نوین اجتماعی باشد.
** خشونت، سیل خطرناکی که در راه است
مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران می گوید: خشونت از سطح فرد تا ساختارها، از سطح خرد تا کلان و از سطح کلان تا کف خیابان ، از دعوای دو راننده تا دعوای سران برمی گردد به اینکه ما دچار یک بحرانی هستیم که چند دهه است جریان پیدا کرده و ساختاری و ریشه ای شده و مانند یک سیل عظیم در حرکت است. خشونت، ریشه فرهنگی دارد.
بخارایی تصریح می کند: ما فرهنگ را نتوانستیم اصلاح کنیم برعکس بخشی از فرهنگ را که خشونت را بازتولید می کرد تبدیل به یک قدرت سیاسی کردیم . در عرصه قدرت سیاسی، خشم را بازتولید و بازتعریف کردیم. بخشی نگری و رانت جویی در عرصه اقتصاد موجب شد تا امروز با فساد اقتصادی روبرو شویم.
وی ادامه می دهد: گزینشی عمل کردیم که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید. چه کسی خودی و متعهد است و چه کسی خودی و متعهد نیست. متخصصان را فراری دادیم. رانت به فشار و فشار به فساد می انجامد. این تعریف شده است و چهارچوب تئوریک دارد. ریشه فساد در همه دنیا به این شکل ردیابی شده و اینجا هم مستثنی نیست.
مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران می گوید: خشونت در عرصه سیاسی و اقتصادی بازتولید شده و امروز خشونت براساس تئوری بازنمایی جان استوارت هال (نظریه پرداز جامعه شناسی) به شکل های دیگرسازی ، مناسبات فرودستی ، روابط نابرابر در قدرت و فنای نمادین، ریشه فرهنگی دارد.