کد خبر: ۲۴۱۴۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۶ - ۱۴ آبان ۱۳۹۶
یک کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه سوگیری‌های رفتاری جزئی جدانشدنی از معاملات است گفت: کنترل محرک‌های خارجی می‌تواند تا حد زیادی سوگیری‌های ناشی از احساسات و تصمیمات افزایش‌دهنده ریسک را کنترل و تکیه بر معاملات تصادفی را در بورس کاهش دهد.
به گزارش آراس ،سیاوش صبور با بیان اینکه دانش مالی رفتاری معتقد به وجود ردپای روش‌های روانشناسی در بازار و تصمیمات سرمایه گذاران است، اظهار داشت: در واقع این دانش مالی سعی دارد با مطالعه هم زمان جامعه شناسی، روانشناسی، رفتارشناسی، الگوهای تصمیم گیری و مدل‌های رفتاری به پیش‌بینی روند و جهت حرکت قیمت‌ها بپردازد. بر این اساس برخی در تلاش هستند تا با گذاشتن سرپوشی بر احساسات و هیجانات بازار، آن را نشانه‌ای از عدم تکامل بورس در جامعه کنونی سهامداران عنوان کنند.

 
این تحلیل‌گر بازار سرمایه افزود: اما حقیقت آن است که به اعتقاد اولسن، مالی رفتاری تلاش نمی‌کند که رفتار عقلایی را تعریف کند و یا به تصمیم‌گیری، برچسب تورش یا اشتباه بزند، بلکه به دنبال فهم و پیش‌بینی بازار مالی مبتنی بر فرآیندهای تصمیم روانشناسی است.

 
وی در این میان سوگیری‌های رفتاری در بازار بورس تهران را مورد اشاره قرار داد که در بازار سرمایه، گروهی از این رفتارها به شکل معناداری با یکدیگر هم پوشانی دارند.

 
به گفته صبور؛ از دید باربر و اودین، اعتقاد بی‌اساس افراد در مورد توانایی‌های شناختی و قضاوت‌های خود و همچنین تکیه بیش از حد به عقلایی بودن تصمیمات را می توان نیکی از تورش های رایج دانست که به فرا اعتمادی معروف است.

 
این تحلیل‌گر بازار سرمایه افزود: به عبارتی بیشتر مردم خود را از آنچه واقعا هستند، باهوش‌تر می‌پندارند و بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند و این موضوع سبب می شود در مورد توانایی‌های خود در پیش بینی و هم در مورد دقت اطلاعاتی که در اختیار آنان قرار می‌گیرد، برآوردی بیش از اندازه داشته باشند. این اعتماد بیش از حد، گاها در میان تحلیل‌گران نیز به شکل دیگری ظهور می کند.

 
وی ادامه داد:  در بازار سرمایه با تحلیل‌گرانی مواجه شده ایم که به دلیل اطمینان بیش از حد به توانایی‌هایشان، در یک دوره طولانی سرمایه‌گذاری گیر می‌کنند، یا با تکیه بر تعدیل سود(غیرواقعی) اقدام به معرفی، خرید و نگهداری افراطی سهم می‌کنند.

 
وی ادامه داد: در این سوگیری که کانمن آن را اتکا و تعدیل می‌نامد، تحلیل‌گران در بسیاری از موقعیت‌ها تخمین‌های خود را با شروع از یک ارزش ابتدایی پیش می‌برند و فرض تعدیل را برای آن متغیر تا جایی ادامه می‌دهند که نتیجه حاصل از برآوردها با انتظارات درونی شان معادل گردد و با این اقدام خود و سایرین را در یک چالش حبس می‌کنند.

 
این کارشناس بازار سرمایه در این میان نوع متداول و مهم سوگیری‌های رفتاری از این دسته که به وفور شاهد آن هستیم را با نام دست داغ معرفی کرد.

 
به گفته وی؛ تورسکی اولین بار این اصطلاح را برای افرادی استفاده کرد که موفقیت‌هایشان را به ویژگی‌های ذاتی خود و شکست‌ها را به عوامل بیرونی نسبت می دادند.

 
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: اصطلاح دست داغ در مسابقات بسکتبال و بیسبال به کار می‌رفت و هرگاه بازیکنی در بسکتبال چند پرتاب موفقیت‌آمیز پیاپی داشت یا در بیسبال موفق به گرفتن توپ‌ها می‌شد، در میان تماشاچیان این طور شهرت می‌یافت که این بازیکن دستان داغی دارد و انتظار داشتند که او در پرتاب‌های بعدی نیز همچنان موفق باشد.

 
صبور ادامه داد: تورسکی ثابت کرد که چنین پدیده‌ای وجود ندارد و پرتاب‌های بازیکنان بسکتبال تا حدود زیادی تصادفی هستند، ولی خطای دست داغ برای سرمایه گذاران بورسی از آن روز تا کنون هنوز ادامه داشته است و هنوز تصادفی بودن آن برای بسیاری از فعالان قابل پذیرش نیست.

 
وی دراین میان سلسله تحقیقات "دی بونت" را مورد اشاره قرار دادکه به موجب این تحقیقات مشخص شده که تمایلی در میان افراد غیرحرفه‌ای بازار سهام وجود دارد که روندهای قیمتی را تشخیص دهند و انتظار تداوم آنها را داشته باشند، در حالی که روندهای مورد انتظار آنها عملا وجود ندارند.

 
وی اضافه کرد: البته برخی محققین معتقدند که این خطای روانشناسی مختص غیرحرفه‌ای‌ها نبوده و حتی سرمایه‌گذاران حرفه‌ای نیز با آن روبرو هستند و به همین علت بعضا تصمیمات بسیار خطرناکی اتخاذ می‌کنند.

 
صبور اضافه کرد: سرمایه‌‌گذاران مبتلا به این سوگیری رفتاری پس از یک دوره سرمایه‌گذاری موفق، موفقیت خود را ناشی از زیرکی و فراست دانسته و عوامل خارج از کنترل را کاملا نادیده می‌گیرند که این رفتار می‌تواند ریسک زیادی به همراه داشته باشد، چرا که سرمایه گذاران به رفتار خود، بیش از حد مطمئن می شوند.

 
این تحلیل گر بازار سرمایه با علم به تمام این سوگیری‌ها، از پرسش مبنی بر توصیه به خرید، نگهداری یا فروش یک سرمایه گذاری بر اساس نظریه‌های کلاسیک یا بر اساس همان خطاها و احساسات پیش گفته شده، به عنوان یک پرسش مهمی یاد کرد که ذهن سرمایه‌گذاران را درگیر کرده است. 

 
به گفته صبور، احساس نیاز به یک نظریه جامع در این حوزه، در نهایت پژوهش‌ها را در سالیان اخیر به سمت حوزه جدیدی به نام مالی عصبی هدایت کرده است. بر این اساس پژوهش‌گران این حوزه، با استفاده از علم اعصاب شناختی به بررسی دلایل رفتارهای تصمیم گیرندگان، از طریق بررسی عملکرد مغز انسان در هنگام تصمیم گیری مالی می پردازند.

 
وی اظهارداشت: در واقع مالی رفتاری به چگونگی فعالیت و تعامل مردم در فرآیندهای تصمیم‌گیری مالی و تفسیر این عملیات براساس مفاهیم و نظریه های روانشناسی ایجاد شده می پردازد؛ در حالی که مالی عصبی به بررسی چرایی و چگونگی این رفتارها بر اساس مشاهدات انجام شده در مغز انسان و فعالیت های هورمونی پرداخته است.

 
وی اضافه کرد: به بیان دیگر مالی عصبی به تلفیق علوم روان پزشکی و علوم اعصاب شناختی و مفاهیم مالی به منظور درک دلایل تصمیم‌گیری‌های مالی صورت گرفته پرداخته است. ضمن این که نورو فاینانس (NF) با استفاده از علوم اعصاب شناختی به درک چگونگی عملکرد مغز انسان، در هنگام تصمیم گیری می پردازد.

 
این کارشناس بازار سرمایه یاد آور شد: در علوم مختلف با استفاده از ابزارهای نوین مورد استفاده در پزشکی، می‌توانیم تغییراتی را که در مغز انسان ایجاد می‌شود، به شکلی ملموس مشاهده کرد و این امر، درک عمیق‌تر و پردازش تصمیم‌گیری مالی را قادر می‌سازد. همچنین درک عملکرد مغز در زمانی که فرد با گزینه‌های تصمیم‌گیری روبرو می شود، به او کمک می کند احساسات و عواطف خود را در آن لحظه کنترل کند.

 
وی اظهارات نوتسون در مطالعه را مورد اشاره قرار داد که به موجب این مطالعات این محقق معتقد است که حتی محرک‌های خارجی ضمنی می‌توانند بر ریسک پذیری مالی اثر بگذارند و این رفتار به واسطه فعال شدن ناحیه خاصی از مغز است.

 
به گفته صبور؛ مطابق نظریه مالی سنتی افراد همیشه به دنبال گریز از ریسک نیستند و نورو فایناینس هم این موضوع را تایید می‌کند اما محرک‌های خارجی می‌توانند گرایش به ریسک‌پذیری را در معامله‌گران به شکلی ملموس افزایش دهند و همین عوامل خارجی می‌توانند زمینه ساز انواع سوگیری‌های رفتاری در زمان تصمیم‌گیری و سرمایه گذاری باشند.

 
وی افزود: با این تفاسیر و با علم به آنکه سوگیری‌های رفتاری جزئی جدانشدنی از بازار سرمایه به حساب می‌آیند، کنترل محیط و عوامل محرک خارجی می‌تواند تا حد زیادی سوگیری‌های ناشی از احساسات و تصمیمات افزایش دهنده ریسک را کنترل کند و تکیه بر معاملات و سرمایه گذاری های تصادفی را در فعالان بازار کاهش دهد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: