5هر صحبتی بر علیه مورینیو مطرح شود, هیچ کس شک ندارد که مورینیو راه پیروزی و موفقیت را خوب می داند.
کسب دو عنوان قهرمانی در چمپیونزلیگ و دو قهرمانی لیگ اروپا و هشت قهرمانی در لیگ های مختلف کشورهای اروپایی نشان می دهد که مورینیو کارش را بلد است.
البته در مقاطعی مورینیو هم در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده، که این بیشتر به دلیل مسائل مالی و یا مشکلات ساختاری باشگاهی بوده که سرمربی پرتغالی در آن ها سرمربی گری می کرده است.
حتی فصل قبل که فصل متوسطی برای منچستر یونایتد بود, مورینیو موفق شد در راس تیم یونایتدی تیمش را به قهرمانی در رقابت های لیگ اروپا و جام اتحادیه باشگاه های انگلستان برساند.
4- ساختار تیم های مورینیو همیشه دفاعی است
شاید این درست نباشد که مورینیو را یک سرمربی صد در صد دفاعی بدانیم. مثلا رئال مادرید زیر نظر او در راه رسیدن به عنوان قهرمانی لالیگای فصل 2012-2011 121 بار گلزنی کرد، اما به هر حال تیم های مورینیو همیشه ساختار دفاعی داشته و تمرکز سرمربی پرتغالی بر روی کارهای دفاعی است و این موضوع به خصوص در ابتدای سرمربی گری ژوزه دیده می شد. در دومین و آخرین فصل حضور مورینیو بر صندلی مربی گری پورتو، باشگاه پرتغالی مجموعا 19 بار دروازه اش را باز شده دید. در حالی که آبی های لندن هم در اولین دوره مربی گری مورینیو در استمفوردبریج، در 38 مسابقه پانزده بار گل خوردند.
مورینیو در طول سیزده سال سرمربی گری خود در پنج باشگاه مختلف بر صندلی سرمربی گری نشست. در حالی که آمار کل گل های دریافتی تیم هایش در طول این مدت, میانگینی به اندازه 75 صدم گل در هر مسابقه بود و در تنها در رئال مادرید, آمار میانگین گل خورده ای بیشتر از یک گل را از خود به جا گذاشت.
هر موقع تیم های مورینیو در مقابل تیم های قدرتمند و مدعیان دیگر قرار می گیرد، او دچار استرس نمی شود و خیلی راحت تیمش را با با یک آرایش کاملا دفلاعی به میدان می فرستد تا یا بر روی ضد حمله پیروز شود و یا حداقل یک مساوی بگیرد.
3- چالش مدت حضور در یک باشگاه
اولین دوره حضور مورینیو در چلسی تنها وقتی بود که او بیش از سه فصل در یک باشگاه دوام آورد و تنها یک ماه بعد از آغاز چهارمین فصل، باشگاه آبی های لندن با او قطع همکاری کرد.
در واقع این الگوی کاری مورینیو در هر باشگاه است که فصل اول حضورش را به موفقیت فوری رسیده و یا به بازسازی تیم جدید می پردازد, فصل دوم معمولا با قهرمانی تیم های او خاتمه پیدا می کند و فصل سوم هم زمانی است که مدیریت باشگاه و یا هواداران آن از او خسته می شوند و مورینیو باید تیمشان را ترک کند و این روند بین فصل های دوم و سوم حضور او در یک باشگاه به خصوص در رئال مادرید و دوره دوم حضورش در استمفورد بریج به خوبی قابل مشاهده بود.
مورینیو در دومین فصل حضورش در رئال مادرید با کسب 100 امتیاز و تفاضل گل مثبت هشتاد و نه قهرمان لالیگا شد. فصل بعد رئال مادرید با مربی گری مورینیو یک پله پایین آمده و نایب قهرمان لیگ شد، در حالی که 85 امتیاز کسب کرده و تفاضل گل مثبت هشتاد و نه را از خود به جا گذاشت. اما دوره دوم حضور سرمربی پرتغالی در چلسی با قهرمانی در فصل 2015-2014 آغاز و با اخراج در فصل بعدی به دلیل تجربه نه شکست در شانزده مسابقه اول چلسی در لیگ برتر به پایان رسید.
ژوزه مورینو با اشاعه یک نظم خاص یکنواخت در تیم هایش، باعث خستگی روحی و روانی بازیکنان می شود و به همین دلیل همیشه سومین فصل حضور او در باشگاه ها با حاشیه همراه است.
تجربه قهرمانی در چمپیونزلیگ با اینترمیلان و پورتو در دومین فصل حضور سرمربی پرتغالی در این تیم ها، شاید بهترین تجربه او از این نظر بود.
2- عدم قبول اشتباهات
در سال 2004 مورینیو برای اولین بار در لیگ برتر بر روی نیمکت سرمربی نشست تا لیگ برتر برای اولین بار یک سرمربی جدید و البته مدعی را در بین سایر مربیان خود ببیند.
در انگلستان مورینیو از بحث و مشاجره هایش احساس خوشحالی می کرد و هیچ وقت هم از صحبت های جنجالی خود برنگشت و یا به خاطر آن ها عذرخواهی نکرد. سرمربی پرتغالی به راحتی باعث ناراحتی همکارانش می شد و رگ خواب آن ها را پیدا کرده بود، در حالی که رسانه های عمومی هم اظهارات او را بیش از حد بزرگ کرده و تیتر اخبارشان قرار می دادند.
وقتی تیم های مورینیو شکست می خورد, همیشه مقصری وجود داشت: داوران، شرایط مسابقه؛ برنامه مسابقات و حتی عدم تمایل تیم حریف به دادن فضا به شاگردان مورینیو از عوامل شکست تیم های سرمربی پرتغالی بود، در واقع همه در شکست های تیم او مقصر بودند؛ غیر از خود مورینیو!
این رویکرد و اخلاق مورینیو در ایتالیا و اسپانیا پذیرفته نشد و وقتی در سال 2013 او به انگلستان برگشت، خیلی از افتخارات و دستاوردهای او به دلیل رفتارش کم رنگ شده بودند. این در حالی است که هنوز هم در بین خبرنگاران رسانه ها افرادی هستند که سعی می کنند حرف های مورینیو را عین حقیقت نشان داده و خواسته های او را برآورده کنند.
1-تیم های مورینیو از استادیوم هایشان قلعه محکمی می سازند
از تاریخ فوریه 2002 در پورتو تا آپریل 2011 در رئال مادرید؛ مورینیو 150 مسابقه خانگی را بدون شکست پشت سر گذاشت، که در این دوره زمانی مورینیو 38 مسابقه در پورتو، 60 مسابقه در استمفورد بریج و 14 دیدار هم در برنابئو سرمربی بود، تا این که در دوم آپریل 2011 اسپورتینگ خیخون با نتیجه یک بر صفر رئال مادرید را شکست داده و رکورد مورینیو را به هم زد.
مورینیو در یک دوره دیگر هم در چهل و پنج دیدار خانگی پی در پی تیمش را بدون شکست هدایت کرد، که این دوره از رئال مادرید تا زمان دومین حضورش در راس کادر فنی چلسی ادامه پیدا کرد و نهایتا در ماه آپریل 2014 با شکست دو بر یک از ساندرلند به پایان رسید.
منچستر یونایتد در اولین فصل حضور مورینیو در مسابقات زیادی به نتیجه تساوی رسید و در حالی که این مقاله در حال نگارش است، شیاطین سرخ با هدایت مورینیو در 21 دیدار خانگی پشت سر هم هنوز نباخته اند. در واقع باید گفت پیروز شدن بر مورینیو در دیدارهای خارج از خانه کار بسیار سختی است.