محسن پورحسین: عجب حکایتی شده است ؛ دلواپسان بازگشته اند نه به شکل و سیاق سابق که با رسم و رسومی جدید و با گوش های کاملا بسته. آمده اند تا با تمام توان رییس جمهور منتخب و محبوب بیست و چهار میلیونی را متوقف کنند. او را ساکن نگه دارند و مایوس کنند از تلاش برای تحقق خواست های افرادی که به سبب اراده آنها رای آورده است. حالا سوال این است که در این بازی جدید که توسط دلواپسان در حال اجراست چه کسی از این زمین پیروز به بیرون می آید؟ برای اینکه بتوان در این مورد سخن گفت باید اتفاقات چند وقت اخیر را رصد کرد .
معدن یورت ؛ نقطه آغاز
چندان دور از واقعیت نیست اگر گفته شود لباس جدید دلواپسان برای مواجهه با حسن روحانی از ماجرای معدن یورت برای آنها دوخته شده و آن ها از آن زمان است که با هیبت جدید به سراغ شیخ اعتدال آمده اند .
روزی که رییس جمهور در غیاب مدعیان با مردم بودن به میان داغ دیدگان یک حادثه بزرگ رفت ، همنشینشان شد و خواست که آرام بخش لحظاتشان باشد . خواست که آنها بدانند اگر قصوری رخ داده مسئولان نظام از زیر بار این رخداد شانه خالی نخواهند کرد و همنس آنها شده اند.
درست در چنین شرایطی بود که آنها خود را به هیبت «مردم» در آورده و بدترین رخداد تجربه نشده تا آن روز را رقم زدند . آنها خرسند از بدرقه اینچنینی دومین فرد نظام ، بر طبل خشنودی خود کوبیدند و این نقطه را نقطه آغازی برای بازگشت خود کردند .
آنها پا به پای روحانی شهر به شهر در مبارزات انتخاباتی او گشتند و خواستند تا خاطره معدن را در میتینگ های او تکرار کنند . روحانی اما تنها نبود . او محبوب تر از همیشه شده بود ؛ دلواپسان دیده نشدند .
شوک بیست و چهار میلیونی
روز انتخابات که فرا رسید آنها ایران را متفاوت تر از همیشه دیدند . مردم برای رای دادن به روحانی صف های بلند تشکیل داده بودند . حالا آنها می دانستند که قطعا نمی توانند پیروز میدان باشند . فهمیده بودند که بعد از از دست دادن پارلمان اکنون «شهر» و کشور را هم از دست داده اند .
پس برای آقای رییس جمهور باید برنامه تازه می چیدند ؛ نکته اما این بود که آنها از لباس تازه شان که از معدن یورت بر تن شان رفته بود راضی بودند. آنها با چنین هیبتی خواستند که باز گردند .
مواجهه شروع شد ؛ ابتدا کلمه به کلمه به رصد حرف های رییس جمهور پرداختند ، تا شاید رخنه ها پیدا کنند برای ایجاد شکاف و دو قطبی در کشور. حرف ها زدند ، نکته ها گفتند و تکس ها نوشتند ؛ اما نه! آنها اهل مباحثه در این حوزه نبودند و باید به همان حالت پیشین باز می گشتند، به همان روز معدن یورت.
باید باز رخ به رخ می شدند با نفر دوم نظام. باید باز توهین می کردند به رییس جمهور بیست و چهار میلیونی. آمدند ، ایستادند ، در روز قدس به جای فریاد بر سر اشغالگران علیه رییس جمهور منتخب شعار دادند و معاون اولش را هم دقیقا به همین شکل بدرقه کردند. آنقدر بد پروژه را اجرا کردند که حتی همقطارانشان هم که پیشتر از هر کارشان در جناح حمایت می کردند ، جانب دیگر را نگاه کردند و گفتند :«ما نبودیم».این وسط اما غافلانی هم بودند که این کار زشت را به مردم نسبت دادند.
این ها گذشت ؛ برخی گمان کردند بازخوردها آنچنان بوده که دلواپسان فعلا و تا چند صباحی آفتابی نخواهند شد مبادا که در چشم باشند و دیده شوند.
اما نه ؛ آنها بازگشته اند، آمده اند که به خیالشان خودشان را اینگونه در سیاست ایران جا دهند و ساکن همیشگی این دوران ما در عرصه باشند .
برخی دیگر از آنها رونمایی شد . شعر خوانی علیه رییس جمهور آنهم در مراسم عید بزرگ مسلمانان. روزی که همه آمده بودند بندگی اشان به خدای متعال را به رخ هم بکشند و از هم وحدت با چنگ زدن به ریسمان الهی سخن بگویند . مداحی آمد، ایستاد و هر چه خواست از آنچه برایش دیکته شده بود خواند . کلمات را پشت هم چید تا هر آنچه در دل دلواپسان مانده خطاب به رییس جمهور بیان شود .
او رخ به رخ رییس جمهور منتخب ، دقیقا مانند روز عید فطر شعار می داد . این بار هم کسی مسئولیت نمی پذیرد . جایی که مسئول است می گوید از شعرخوانی خبر نداشته و آن جای دیگر هم از اساس شانه خالی می کند.
حالا وقت آمدن به میدان سایر همراهان دلواپس است. نگاه کنی خوب میبینی ، اشعار را از کجا آورده اند و حرف دل های چه کسی از تریبون عمومی بیان شده است .
سخت نیست اینکار، خودشان راه را نشان داده اند . کافی است هشتگ «میثم صدای ماست» را سرچ کنی . دقیقا متوجه می شوی میثم صدای کیست ، آن وقت می فهمی کدام صدا علیه رییس جمهور در یورت فریاد کشید، متوجه می شوی صدای روز قدس از گلوی چه کسانی و با چه طرز تفکراتی در آمد و دقیقا می فهمی که چه کسانی برای روزهای آینده حسن روحانی برنامه دارند .
به این حمایت ها نگاه کنید :
«شعر امروز میثم مطیعی در نماز عید ظاهرا کسانی را آزرده است . بهتر است شکیبا باشند . در مقابل آزاری که از اعتماد به ترامپ و بن سلمان خواهند دید هیچ است .
ای بی خرد بسوز که #میثم_صدای_ماست
این انقلاب تا به ابد از برای ماست
فریاد ما تجلی خورشید ، خشم رعد
ایران کنار ، کل جهان رزمگاه ماست
#میثم_صدای_ماست؛ صدای تمامی مردمی که میخواهند بدانند ماحصل خوشبینی مطلق به #کدخدای_ده چه شد!
میثم امروز صدای میلیونها مردمی بود که گله مندند مردمی که از دروغهای برجام و وعدههای پوچ خسته اند
کاری که ما با صد روز هماهنگی نمیتونستیم نسیم به پا کنیم میثم با یک شعر طوفان به پا کرد !
اینکه از تحریم و تحقیر ۲۰۳۰ دردت نمیاد، خودتو به دکترنشون بده قرار نیست مثل شما زیر بار خفت بریم و مثل شما الکی لبخند رضایت بزنیم
نقد چیزی نیست که وقتی باهاش مواجه شدی حال کنی! واکنشت در برابر نقد نشون میده چقدر ظرفیت و به تبع چقدر عقل داری!»
از این حرف ها در این دو روز «زیاد» زدند این جماعت «اندک». آنها گوششان همیشه بسته اند ، درست ترش این است که آنها با گوشهای کاملا بسته و دهان های کاملا باز سخن می گویند. حتی وقتی رهبر معظم انقلاب صریح و روشن بیان می کنند که مهمترین اولویت با وحدت است ، حتی وقتی ایشان بارها بیان کرده اند چگونگی رسم و سوم نقد را. این جماعت توجهی به این حرف ها ندارند . آنها پاسخ محکمی از مردم در انتخابات دریافت کرده اند اما همچنان می خواهند که باشند . برای ماندشان تلاش می کنند ؛ این بازی برای آن ها حکم مرگ و زندگی دارد . فهمیده اند که اکنون از بهارستان و پاستور و بهشت به حکم مردم رانده شده اند. به همین دلیل هم هست که با تمام توان بازگشته اند . دلواپسان بازگشته اند، این یک واقعیت است . آنها به خواست و تمایل خودشان بازگشته اند ماندشان اما به میل و اراده خودشان نخواهد بود.
انتخاب