آراس_ سرویس سیاسی: سیاست مداران در عالم سیاست میکوشند در ورای هر اقدام و عملی که انجام میدهند نتیجهای را حاصل نمایند و یا برای حصول نتیجه در آینده، زمینهسازی نمایند. لذا هر اقدام و حرکتی در سیاست را باید با این دیدگاه مورد توجه قرار داد و به بررسی اهداف سیاستورزان پرداخت.
در روزهای گذشته، حمید بقایی معاون احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اعلام کاندیداتوری کرد و از عزم راسخ خود برای حضور جانانه تا انتهای رقابت و عدم کنارهگیری در مواجهه با تندبادهای پیش رو خبر داد و خود را تشبیه به «طارق» کرد که فرمانده مسلمانان در فتح اروپا بود و هنگام حضور در عرصه نبرد، دستور داد تا کشتیهایی که به وسیله آن، مسلمانان به اروپا رفته بودند به آتش کشیده شود تا بدانند که راه برگشتی وجود ندارد و باید تا آخرین نفس برای شکست دشمن بجنگند. بقایی هم با اشاره به این مثال، از حضور جدی خود در انتخابات، سخن به میان آورده است.
با اعلام کاندیداتوری بقایی، بسیاری از افرادی که با سوابق وی آشنا هستند و از اقدامات او در طی سالهای گذشته و به ویژه در ایام دولتهای نهم و دهم آگاه هستند و از دوران زندان و حبس او به واسطه تخلفاتش اطلاع دارند متعجب شده و با بیان اینکه وی قطعا رد صلاحیت خواهد شد اقدام بقایی را ناسنجیده و برای ایجاد هیاهو در فضای سیاسی کشور برشمردند و حرکت او را محکوم به شکست دانستند.
اما در این تحلیل کوتاه، به برخی از اهداف بقایی و تیمی که با مدیریت آنان، اعلام کاندیداتوری صورت پذیرفته است پرداخته می شود.
1- در ماههای اخیر و با بررسیهای دقیقتر دیوان محاسبات کشور، مشخص شده است که تخلفات کلان فراوانی در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد و به ویژه در مباحث مرتبط با بودجه کشور و درآمدهای حاصله به وقوع پیوسته است که فقط در مورد شخص محمود احمدینژاد، محکومیت قطعی به واسطه تخلفاتش، مبلغی بالغ بر دوازده هزار میلیارد تومان میشود. در مورد معاونت اجرایی ریاست جمهوری نیز پروندههایی وجود دارد که با توجه به مسئولیت حمید بقایی در این معاونت و همچنین مسئولیتهای گذشته وی در دولتهای نهم و دهم، مرتبط با برخی اقدامات او است و در حال حاضر، در مرحله ارسال به قوه قضائیه است.
حمید بقایی میخواهد با اعلام کاندیداتوری و خرید زمان، رسیدگی به پروندههای خود را چند ماهی به عقب بیندازد تا در زمان مناسب، یا راهحلی پیدا شود و یا پرونده او نیز درگیر در فرایندهای داخلی قوه قضائیه شده و با اطاله دادرسی، به فراموشی سپرده شود. بقایی میداند هزینه رسیدگی به پرونده فردی که اعلام کاندیداتوری کرده است در دوران منتهی به انتخابات، سنگین است و لذا پرونده او برای مدتی مسکوت خواهد ماند.
2- بقایی میداند با ملاحظاتی که در کشور وجود دارد اگر او از مرحله تایید صلاحیت به سلامت عبور کند و به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری مطرح شود؛ ولو اینکه رای هم نیاورد، امکان محاکمه او به واسطه تخلفاتش؛ اگر نگوئیم وجود نخواهد داشت باید بگوئیم ضعیف خواهد شد. به واسطه آنکه این گفتمان حاکم بوده است که جامعه نمی پذیرد فردی که صلاحیت او برای ریاست جمهوری تایید شده است در زمان اندکی پس از رقابت، مورد محاکمه قرار بگیرد لذا نظام در برخورد و محاکمه با چنین افرادی، تعمدا تعلل مینماید و همین موضوع، فرصت مناسبی برای حمید بقایی است.
3- آنچه مشهود است آزمون تایید صلاحیت حمید بقایی، در حقیقت آزمون تایید صلاحیت محمود احمدینژاد است. احمدینژاد به واسطه بقایی میخواهد صلاحیت خود را در مواجهه با شورای نگهبان، محک بزند. اگر بقایی تایید شود که خیال احمدینژاد از تایید صلاحیت خود در انتخابات سال 1400 راحت میشود و اگر بقایی تایید نشود آنگاه احمدینژاد متوجه میشود که برای حضور جدی در انتخابات آتی، باید برخی از تلاشهای خود را صرف متقاعد کردن اعضای شورای نگهبان کند و شاید در مواقعی، مجبور شود به همان رویه سالهای 82 تا 84 برگردد و خود را ذوب در ولایت معرفی نماید تا مسیر تایید صلاحیتش، هموار شود.
4- حمید بقایی اعلام کاندیداتوری کرده است تا فضای جامعه را در مورد خود و دیگرانی همچون اسفندیار رحیم مشایی و جریانی که - توسط خود اصولگرایان به عنوان اصلیترین حامیان احمدینژاد و یارانش برای فرار به جلو و شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت عملکرد آنها- به جریان انحرافی معروف شد مورد سنجش قرار دهد و متوجه شود که دیدگاه مردم نسبت به آنان، چگونه شکل یافته است. سال 92 که احمدینژاد به همراه مشائی در ستاد انتخابات کشور حاضر شد و بیان کرد «احمدی نژاد یعنی مشائی و مشائی یعنی احمدینژاد»، جامعه نسبت به چنین اقدامی، بیتفاوت عبور کرد و جایگاهی برای جریان موسوم به انحرافی در آینده کشور، قائل نشد. اینک و در پایان دولت اول حسن روحانی، و با اعلام کاندیداتوری حمید بقایی، این امکان فراهم میشود تا فضای جامعه در ایام 45 روز تا زمان ثبت نام ریاست جمهوری، مورد کنکاش واقع شود تا اگر فضای جامعه، مطلوب بود جریان حامی احمدینژاد و یا همان جریان موسوم به انحرافی، به تاکتیکی دیگر در زمان ثبت نام، متوسل شود و راه تایید صلاحیت «فرد مورد نظر» را با چانهزنی هموار کند.