به گزارش آراس: ریزگردهای خوزستان تابستان و زمستان نمی شناسند و هر زمان که بستر خشک تالاب ها و بیابان های انسان ساخت شرایط را فراهم کنند با اندک طوفانی در آسمان معلق و بلای جان مردم جنوب غرب ایران می شوند. اگرچه دولت یازدهم نشان داده که برنامه هایی برای حل بحران دارد ولی گویا هنوز هماهنگی های لازم برای آغاز حل بحران در دولت وجود ندارد.
در هفته های اخیر بار دیگر پدیده ناخوشایند ریزگردها امان را از مردم خوزستان گرفت و زندگی آنها را شدیداً به چالش کشید. اگرچه صحبت از چرایی بروز این پدیده به نظر تکراری می رسد اما گفتن از ریشه های مشکل و کارشکنی های موجود به امید شکل گیری یک انسجام ملی و دولتی برای حل مشکل یک ضرورت انکار ناشدنی است.
اولین موضوعی که در این باره باید به آن توجه کرد این است که ریزگرد در شرایط عادی موضوع نگران کننده ای نیست و در اکثر بیابان های جهان این پدیده طبیعی رخ می دهد اما آنچه پدیده ریزگرد در خوزستان و جنوب غرب ایران را غیر طبیعی و به بحران تبدیل کرده است، اثر گذاری بی بدیل و مخرب انسانی در شکل گیری آن است.
به جرأت می توان گفت اگر فرصتی فراهم می شد تا به صورت دقیق همه آنچه در این چند دهه گذشته از سوی مدیران در منطقه رخ داد، مورد باز نمایی قرار می گرفت، افراد زیادی باید در برابر افکار عمومی و قانون پاسخگو می شدند؛ مدیران و مسئولانی که آگاهانه و یا نا آگاهانه در راستای منابعی خاص جلگه حاصلخیز و غنی خوزستان را به بیابانی غیر قابل تحمل تبدیل کردند.
در رابطه با خسارت های انسانی که تاکنون توسط انسان بر منطقه و طبیعت خوزستان رفته است، «حسین آخانی» استاد دانشگاه تهران گفت: متأسفانه چه در رود کارون، چه در رود دز و چه در رود زهره با بهره برداری وسیع و سدسازی های گسترده ای که داشتیم و اخیراً انتقال آب را هم به آن افزودیم، مشکلی که گفتید ایجاد شد و حالا برگشت به شرایط سابق بسیار دشوار است.
وی ادامه داد: واقعیت این است که اصلاً دلیل به وجود آمدن دشت خوزستان، سیلاب های گسترده ای بود که از رشته کوه های زاگرس به این سمت در جریان بود. خوزستان دشتی آبرفتی است که سیلاب ها مواد خود را می آوردند، در آنجا رسوب می کرد و دشت خوزستان را ایجاد می کردند. این برای خوزستان نعمت بزرگی بود چون خاک غنی به منطقه منتقل می شد و دیگر اینکه شوری خاک از بین می رفت و باعث که پس از یک شست و شوی طبیعی پوشش گیاهی گسترده ای در منطقه ایجاد شود.
آخانی اضافه کرد: البته این همه فواید سیلاب ها نبود و از سویی آب های اضافی تالاب ها را شکل می داد که ضمن پایداری طبعت نقش موثری در اقتصاد مردمی از جمله ماهی گیری داشت. سیلاب ها سود دیگری نیز داشتند و آن این بود که در محل ورود به دریا آب دریا پس زده می شد و این خود باعث کاهش شوری خاک مناطق ساحلی همچون اروند رود و ایجا شرایط مناسب برای تخم گذاری ماهی ها در ساحل شده بود.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: پس از بین رفتن رودها و اقدامات گسترده و مخرب انسانی، آب دریا پیش روی کرد و تنها یکی از آثار مخرب این رخداد از بین رفتن نخلستان ها بود. متأسفانه در دشت خوزستان اکنون با شرایطی رو به رو هستیم که همه مواهب طبیعی از آن گرفته شده و بلا به خوزستان هدیه داده شده است.
او در ادامه و در مورد تلاش های دولتی برای حل مشکل افزود: من معتقدم هر قدمی که به هر طریق دولت یا سایر نهادها در جهت احیای منطقه و کاهش خسارات آلودگی بر می دارند را باید مثبت ارزیابی و از آن تشکر کرد. این ها تا حدودی تأثیرات خوبی داشته است ولی متأسفانه مشکل این است که همچنان ما شاهد مقاومت هایی از طرف وزارت نیرو و وزارت نفت در برابر تلاش ها برای کاهش آلودگی های ریزگردی هستیم؛ تلاش هایی که مشکل ریزگردهای خوزستان را بسیار پیچیده کرده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بخش بزرگی از مسیر حل بحران به وزارت نفت و وزارت نیرو باز می گردد و این دو وزارتخانه به دلیل منافعی که از طریق نفت و سدها دارند، در برابر تلاش ها مقاومت می کنند. همگی باید بدانیم که هنگامی که تغییر کاربری در محیط طبیعی ایجاد کنیم، برگشت از آن کار آسانی نیست ولی من تصور می کنم با افزایش مطالبات مردمی و افزایش توجه دولت اتفاق های مثبتی در مورد این مسئله صورت پذیرد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران در رابطه با یکی از مهم ترین راهکارهای حل بحران ضمن اشاره به ضرورت ورود یک نهاد مستقل برای حل مشکل، گفت: معتقدم باید یک ستاد مستقل در مورد مقابله با ریزگردها تشکیل شود که تحت تأثیر دستگاه های ذینفع نباشد و موضوع را از طریق علمی دنبال کند. تجربه ای که در ارومیه داشتیم نیز کمک خوبی خواهد بود. به خصوص اگر ضعف های ستاد ارومیه در این موضوع تکرار نشود.