کد خبر: ۱۶۶۴۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۰ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۵
نشریه کامن دریمز:
ایالات‌متحده اخیراً ایران را «زیر ذره‌بین» قرار داده است. مایکل فلین، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرد «دولت ترامپ دیگر اقدامات تحریک‌آمیز ایران که منافع ما را تهدید می‌کند را تحمل نخواهد کرد. روزهای چشم‌پوشی از اقدامات خصمانه ایران علیه امریکا و جامعه جهانی پایان یافته است.»
سه توهم آمریکایی در برابر ایران به چالش کشیده شد

آراس_ سرویس سیاسی: ایالات‌متحده اخیراً ایران را «زیر ذره‌بین» قرار داده است. مایکل فلین، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرد «دولت ترامپ دیگر اقدامات تحریک‌آمیز ایران که منافع ما را تهدید می‌کند را تحمل نخواهد کرد. روزهای چشم‌پوشی از اقدامات خصمانه ایران علیه امریکا و جامعه جهانی پایان یافته است.»

به گزارش آراس به نقل از کامن دریمز، این نوع شمشیر از رو بستن علیه جمهوری اسلامی به این مسئله بستگی دارد که رسانه‌ها و مردم آمریکا تکرار سه «حقیقت» که تجاوز آمریکا را توجیه می‌کند را تا چه اندازه می‌پذیرند. باوجودآنکه «حقایقی» که آمریکا از آن‌ها سخن می‌گوید هزاران بار تکرار شده، این حقایق باید زیر سؤال بروند چراکه از این توهم نشأت می‌گیرند که ایران توسعه‌طلب است، آمریکا عقلانی عمل می‌کند، و جمهوری اسلامی شیطان است.

اینکه یک مقام آمریکایی دریافته که این «حقایق» قدیمی را باید مورد تحلیل قرار داد، شامل فعالیت رابرت مک نامارا، وزیر دفاع سابق آمریکا می‌شود. مک نامارا در سال 1968 دولت آمریکا را ترک کرد اما و تا سال 1995 که خاطراتش را مستند کرد، نخواست درس‌هایی که آموخته را رها کند. تمام این اسناد با شرایط امروز مرتبط هستند و یکی از آن‌ها به طرز فکر فعلی آمریکا بازمی‌گردد که حدود دو هدیه جنگ دائمی را مهندسی کرده و حال خبر از درگیری احتمالی با ایران می‌دهد.

مک نامارا گفت: «قضاوت ما در مورد اینکه مهم‌ترین منافع یک فرد یا یک کشور دیگر چیست باید مورد آزمایش بحث‌های آزاد در انجمن‌های بین‌المللی قرار گیرد. ما حق الهی برای شکل دادن به ملت‌ها به‌گونه‌ای که در تصورمان است  را نداریم.»

اگر آمریکا امیدوار است که با رویکرد دیپلماتیک وارد جنگ با ایران نشود، مهم است که دیدگاه مک نامارا در راستای این حقایق آمریکا را مورد بررسی قرار دهیم.

حقیقت شماره 1: ایران توسعه‌طلب است

باوجودآنکه اغلب ایران به‌عنوان یک قدرت توسعه‌طلب توصیف می‌شود، این کشور از روزهای امپراتوری صفوی در قرن شانزدهم تاکنون هیچ گسترشی نیافته است. اما این مسئله مانع از آن نشده که روسای جمهور آمریکا به این توهم که ایران یک کشور توسعه‌طلب خطرناک است، دامن زده‌اند. 

گنجاندن ایران در «محور شرارت» از سوی جورج دبلیو بوش و تهدید «همه گزینه‌ها روی میز است» از سوی باراک اوباما در صورت نقض توافق هسته‌ای 2015 توسط ایران، مثال‌های آشکاری از موضع تهاجمی است که آمریکا علیه توهم توسعه‌طلبی ایران گرفته است. اما دونالد ترامپ بابیان اینکه «ایران در حال بازی با آتش است» و «آن‌ها قدر مهربانی رئیس‌جمهور اوباما را ندانستند، من این‌طور نیستم» بر شدت تنش‌های موجود افزوده است.

حقیقت شماره 2: ایران افراطی است درحالی‌که آمریکا عقلانی است

استفاده مکرر از عباراتی مانند «افراطی» باعث ابهام در مورد جایگاه ایران شده، چراکه این عبارت با یک فشار ضدآمریکایی و غیرمتمدنانه همراه است که به‌ندرت مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که ترسی را در نظر بگیریم که از سوی رسانه‌ها و مقامات دولتی آمریکا در بوق و کرنا می‌شود مبنی بر اینکه پناه‌جویان آواره از بی‌ثباتی خاورمیانه به تمدن غربی نفوذ و آن را نابود خواهند کرد. اینکه آمریکا و نه ایران، مسئول این بحران است، تقریبت به شکل باورنکردنی در این ادعا که هدف ایران بی‌ثبات کردن منطقه است، گم می‌شود.

بخش عمده این ادعا و لفاظی ها از این واقعیت نشأت می‌گیرد که ایران از حزب‌الله به‌عنوان سازمانی که با موفقیت بسیار در لبنان فعالیت می‌کند، حمایت می‌کند. این در حالی است که حمایت آمریکا از اسرائیل، مصر و عربستان بدون هیچ‌گونه انتقادی پذیرفته شده و هرگز در مطبوعات آمریکا با نام «افراط» از آن یاد نمی‌شود حتی در شرایطی که نگاهی کوتاه به حمایت این سه متحد آمریکا از تروریسم، نقض حقوق بشر و نقض قوانین بین‌الملل حاکی از «افراط‌گرایی» آن‌ها است.

علاوه بر این، اگر جان و مالی که در جنگ آمریکا علیه تروریسم ازدست‌رفته را جمع‌بندی کنیم، مورد قوی «افراط» را در سیاست‌های آمریکا به نمایش می‌گذارد.

حقیقت شماره 3: ایران به‌عنوان تجسمی از شر در خاورمیانه

دولت و رسانه‌های آمریکا با تحقیر و ناباوری در مورد جرئت ایران در دخالت در امور همسایگانش، عراق و افغانستان یاد می‌کنند.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که آمریکا برای خود این حق را قائل است که کل این منطقه را «بازسازی» کند. این واقعیت که ایران از سه طرف (عراق، افغانستان و خلیج‌فارس) در میان پایگاه‌های نظامی آمریکا محاصره شده، باعث می‌شود که این کشور از سوی دولت آمریکایی که مصمم به استفاده از زور بجای دیپلماسی است، احساس تهدید می‌کند و این در حالی است که این شرایط به‌ندرت از این دریچه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد که جمهوری اسلامی در حال کندوکاو روش‌هایی برای افزایش منافع ملی و بقای خود است.

علاوه بر این، ایران به‌عنوان یکی از دموکراسی‌های پیشتاز در خاورمیانه، آشنایی بیشتری با مدل آمریکایی حکومت دارد تا متحدان ایالات‌متحده، مصر و عربستان. علاوه بر این، باور اینکه ایران تجسمی از شر است، مانع از هرگونه گفت‌وگوی دیپلماتیک و همکاری استراتژیک می‌شود.

به چالش کشیدن حقایق

غیرواقع‌بینانه است اگر فکر کنیم دولت و رسانه‌های آمریکا این «حقایق» را یک‌شبه به چالش می‌کشند. از سوی دیگر غیرواقع‌بینانه نیست که باور کنیم بحث و گفت‌وگوها در مورد این سه «حقیقت» ممکن است آغاز شود. اگر چنین بحثی آغاز شود، سیاست‌مداران آمریکایی را مجبور می‌کند از خود بپرسند که آیا این تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا در قبال ایران منجر به صلح می‌شود یا جنگ. 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: