وحدت گروههای سیاسی با اهداف همسو با حفظ هویت شان در شرایط غیر طبیعی بسترساز مناسبی برای رشد و بالندگی جامعه از لحاظ سیاسی میباشد و این مهم میتواند چشم اندازی مثبت نسبت به آینده و خروج از شرایط غیر معمول و رکود سیاسی را در کشور ترسیم کند. اما اهمیت و کارکرد مثبت «وحدت سیاسی» را میتوانیم در انتخابات 92 جستجو کنیم. درست زمانی که با رد صلاحیت آیت اللههاشمی، منحنی سینوسی امید جامعه و نخبگان رو به نزول داشت اما به ناگاه و با تدبیر بزرگانی همچون آقایانهاشمیدر مرکز، اصلاح طلبان در چپ و ناطق نوری در راستِ این مختصات، معادله انتخابات به طور کلی عوض شد و نامزدی با اجماع این سه در راس طیفهای سیاسی معتدل مربوط به خود پیروز انتخابات شد و بهتی عجیب را متوجه دلواپسان ساخت.
اما برد اصلی زمانی حاصل میشود که عقلانیت و تدبیر حاکم بر امور جاری کشور تداوم یابد و این امر تا حد زیادی به سطح تعاملات در حاکمیت سیاسی و کارآمدی دولت بازمیگردد.
هر چند که دولت در برخی زمینهها موفق نبوده است اما عملکرد کلی آن فراتر از حد انتظار فعالان و تحلیل گران بوده است.
نکته اساسی این است که برای تداوم سیر صعودی عقلانیت و تدبیر باید از سهم خواهیها دست کشید.
رئیس جمهور روحانی قابل مصادره کردن نیست. نه توسط اصلاح طلبان و نه اعتدال و توسعه!بر همین اساس هرگونه تفرقه میان اضلاع استراتژیک بسترساز وحدت در انتخابات۹۲ ضربه ای جبران ناپذیر بر پیکره جریان میانهرو است.مثلث «هاشمی- اصلاحات - ناطق» باید حفظ شود و در مسیر تعامل با نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز نظام گام بردارد. طبیعی است این یگانگی و وحدت سیاسی بین نیروهای فعال در صحنه با حفظ هویت گفتمانی در حال حاضر جهت ادامه مقابله با اقلیت خاص بیش از پیش ضرورت دارد.در واقع لزوم ادامه همگرایی میان تمامیگروهها و احزاب تشکیل دهنده جریان میانه رو جهت قطب سازی در برابر قطب خاص سیاسی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.همگرایی یا «وحدت سیاسی» که یک سرطیف آن را ناطق نوری و لاریجانی به نمایندگی از معتدلین اصولگرا و سوی دیگر آن را اصلاح طلبان وهاشمیرفسنجانی به نمایندگی از اصلاح طلبان و اعتدال گرایان میتوانند تشکیل دهند.
متاسفانه در محافل سیاسی، اظهارات بعضاً متناقضی از رقابت میان گروههای تشکیل دهنده جریان میانه رو برای سهم خواهی از روحانی و مصادره وی به میان آمده است اما به نظر میرسد آیت اللههاشمیباید در این برهه نقش «میانجی» را جهت متقاعد ساختن طرفهای درگیر ایفا کرده و توازنی بین آنها ایجاد نماید.هاشمیباید پرچم دار تشکیل «قطب میانه رو» متشکل از اصلاح طلبان، اصولگرایان میانه رو و اعتدال و توسعه در مقابل «قطب اقلیت خاص» شود.